فردای پس از تنهایی
(داستان های فارسی،قرن14)
موجود
ناشر | سخن |
---|---|
مولف | افسانه نیک پور |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 537 |
شابک | 9789643729448 |
تاریخ ورود | 1398/03/18 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1398 |
وزن (گرم) | 487 |
کد کالا | 78380 |
قیمت پشت جلد | 3,500,000﷼ |
قیمت برای شما
3,500,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
این رمان دربارهی دختری به نام متین است که بهدلیل سن کم و شرایط نامتعادل خانوادگی، درک درستی از “رمانس” ندارد و همهی دانستههای اندکش محدود میشود به رمانهای عاشقانهای که خوانده…
او به امید داشتن زندگیای مثل رمانهای محبوبش با مردی ازدواج میکند که هیچ شناختی از او ندارد…
پس از پشت سر گذاشتن دورهی کوتاه و تلخ زندگی مشترک، با واقعیتهای زندگی بیشتر آشنا شده و وارد اجتماع میشود. در این میان دو مرد سر راهش قرار میگیرند و این بار متین باید با چشم باز میان عقل و احساسش یکی را انتخاب کند؛ مرد میانسالی که در موقعیتهای سخت همراهش بوده یا مرد جوانی که میخواهد زندگی تازهای در کنار یکدیگر بسازند…
او به امید داشتن زندگیای مثل رمانهای محبوبش با مردی ازدواج میکند که هیچ شناختی از او ندارد…
پس از پشت سر گذاشتن دورهی کوتاه و تلخ زندگی مشترک، با واقعیتهای زندگی بیشتر آشنا شده و وارد اجتماع میشود. در این میان دو مرد سر راهش قرار میگیرند و این بار متین باید با چشم باز میان عقل و احساسش یکی را انتخاب کند؛ مرد میانسالی که در موقعیتهای سخت همراهش بوده یا مرد جوانی که میخواهد زندگی تازهای در کنار یکدیگر بسازند…
بخشی از کتاب
-یه جوری… انگار… این پایینش شاده ولی… بالاش نه! دو نفر بافتنش؟!
وقتی مرد ناگهان سرخوشانه خندید به نظر متین آمد صورتش با خنده جوانتر میشود. مرد، چشمهایی نافذ داشت با همان جاذبهی خاصی که همه مدیران و مردهای قدرتمند دارند. خندهاش هیچ از ترس متین کم نکرد.
- آفرین… اما نه! بافندهاش دونفر نبودن. میدونی قیمت این گبه چقدره؟
متین هیچ تصوری از قیمت آن گبهی کهنه نداشت و فقط نامحسوس سری بالا انداخت که یعنی نمیداند.
- بیشتر از اونی که فکرش رو بتونی بکنی! این گبه رو یه دختر جوون ایلیاتی بافته. نصفش رو قبل از ازدواجش بافته و نصف دیگهاش بعد از ازدواج…
متین دوباره به گبه خیره شد و نفهمید چرا اشک در چشمهایش حلقه بست.
وقتی مرد ناگهان سرخوشانه خندید به نظر متین آمد صورتش با خنده جوانتر میشود. مرد، چشمهایی نافذ داشت با همان جاذبهی خاصی که همه مدیران و مردهای قدرتمند دارند. خندهاش هیچ از ترس متین کم نکرد.
- آفرین… اما نه! بافندهاش دونفر نبودن. میدونی قیمت این گبه چقدره؟
متین هیچ تصوری از قیمت آن گبهی کهنه نداشت و فقط نامحسوس سری بالا انداخت که یعنی نمیداند.
- بیشتر از اونی که فکرش رو بتونی بکنی! این گبه رو یه دختر جوون ایلیاتی بافته. نصفش رو قبل از ازدواجش بافته و نصف دیگهاش بعد از ازدواج…
متین دوباره به گبه خیره شد و نفهمید چرا اشک در چشمهایش حلقه بست.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر