صلیب بدون عشق
(داستان های آلمانی،قرن20م)
موجود
ناشر | نگاه |
---|---|
مولف | هاینریش بل |
مترجم | سارنگ ملکوتی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 360 |
شابک | 9782001257522 |
تاریخ ورود | 1402/07/01 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 346 |
کد کالا | 126676 |
قیمت پشت جلد | 2,500,000﷼ |
قیمت برای شما
2,500,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
صلیبی بر فراز آلمان درحال طلوعکردن است. صلیبی که هاینریش بل (1985-1917) از آن به نفرت یاد میکند و آن را مسبب فقر و بدبختی مردم آلمان میداند… صلیب شکسته... استقرار حکومت فاشیستی در آلمان و اعلان جنگ به اروپا باعث بهوجودآمدن دو دیدگاه متضاد در دو برادر (هانس و کریستوف) میشود. انتقال آنها به جبهههای شرق و غرب، جدایی و سرنوشت تلخی را رقم میزند.
بل در مقام نویسندهای ضدجنگ، سرشت اهریمنی رایش و زشتیهای جنگ را در یک داستان عاشقانه به تصویر میکشد و این شیوهای است که کتاب را تبدیل به شاهکاری منحصربهفرد کرده است.
بل در مقام نویسندهای ضدجنگ، سرشت اهریمنی رایش و زشتیهای جنگ را در یک داستان عاشقانه به تصویر میکشد و این شیوهای است که کتاب را تبدیل به شاهکاری منحصربهفرد کرده است.
بخشی از کتاب
بعد دوباره سرشان را پایین آوردند و به جستوجو در پشتهی کتابها ادامه دادند. آنها تقریبا با میل و رغبتی عمیق و کاملا با دقت و پشتسرهم کتابهای توی بستهها را زیرورو میکردند و بعد از بازکردن هر کتابی نگاهی دقیق به آن میانداختند، گاهی هم بیآنکه نگاهی به یکدیگر بیندازند زیرلبی اظهارنظری دربارهی کتاب میکردند.
مالک فرغانهای کتاب که پیپی به دهان داشت بیتفاوت کنار آنها ایستاده بود و به آسمان مینگریست و آنجا تغییروتحول عجیبی صورت میگرفت، در ابتدا خورشید مه را پس زد و برای دقایقی نور درخشانی از خویش بیرون فرستاد و حال چنین به نظر میرسید که موجی از تودهی خاکستریِ ابرها از سمت غرب سر برگردانده است، این ابرها بیشتر و بیشتر پخش شدند تا اینکه آسمان همچون کیسهای خاکستری مات و تیره روی شهر آویزان شد، در شرق و متمایل به سمت جنوب، خورشید چون لکهی بزرگ گرد زردی دیده میشد. هوا هم متغیر بود، گاهی به نظر میرسید که سرد است ولی اغلب بهظاهر تقریبا گرم مینمود، ماه نوامبر بود.
مالک فرغانهای کتاب که پیپی به دهان داشت بیتفاوت کنار آنها ایستاده بود و به آسمان مینگریست و آنجا تغییروتحول عجیبی صورت میگرفت، در ابتدا خورشید مه را پس زد و برای دقایقی نور درخشانی از خویش بیرون فرستاد و حال چنین به نظر میرسید که موجی از تودهی خاکستریِ ابرها از سمت غرب سر برگردانده است، این ابرها بیشتر و بیشتر پخش شدند تا اینکه آسمان همچون کیسهای خاکستری مات و تیره روی شهر آویزان شد، در شرق و متمایل به سمت جنوب، خورشید چون لکهی بزرگ گرد زردی دیده میشد. هوا هم متغیر بود، گاهی به نظر میرسید که سرد است ولی اغلب بهظاهر تقریبا گرم مینمود، ماه نوامبر بود.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر