ارلینگ هالند:ستاره ی شمال
(داستان های کودکان و نوجوانان،فوتبالیست های نروژ،داستان های سرگذشتنامه ای)
موجود
ناشر | گلگشت |
---|---|
مولف | مایکل پارت |
مترجم | ماشاالله صفری |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 107 |
شابک | 9786226489607 |
تاریخ ورود | 1402/05/23 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 137 |
کد کالا | 125684 |
قیمت پشت جلد | 900,000﷼ |
قیمت برای شما
900,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
مجموعهی قهرمان نوجوان زندگینامههایی کوتاه و عموما ۱۰۰ صفحهای هستند که بیشتر بر کودکی قهرمانان ورزشی، به خصوص فوتبالیستهای روز تمرکز دارند. این کتابها که توسط دو نویسندهی خوب، یعنی مایکل پارت و مت اولدفیلد نوشته شدهاند، نثری ساده و ادبیاتی خوانا دارند که میتواند هر کسی را مجذوب قصه کند. این قصهها با نگرشی متفاوت نسبت به زندگینامههای عادی شکل میگیرند؛ آنها کودکی افسانههای دنیای ورزش امروز را تا زمانی که به قهرمانی میرسند، تحلیل میکنند.
قصهی ارلینگ هالند شاید زیادی ساده باشد، یا داستانِ هری کین به نظر خیلی پیچیده نرسد، اما درکِ عمق تلاش و خواستن این کودکان است که آنها را به قهرمانانی جهانی تبدیل میکند. مایکل پارت دقیقا سراغ همین موضوع رفته و در هر قهرمان، عنصرِ پیروزی را میجوید. در رونالدو به اراده میرسد، در مِسی به خانواده و باور آنها، در نیمار به اعتقادات الهی دست پیدا میکند. لزوما این کتابها فقط برای نوجوانان نیستند، چون علاوه بر سادهخوان و جذاب بودن، در نهایت روایتگر قصههای واقعی این قهرمانانند. طی سالها کار ما، کودکان زیادی بودهاند که توسط همین کتابها رو به ادبیات و کتابخوانی آورده و مسیری تازه جلوی پایشان گذاشته شده است.
کتاب پسری از شمال، داستان ستارهی جوان نروژ و تیم منچسترسیتی است. قصهی پسرکی که از کودکی رویای فوتبال را در سر داشت و با تلاش و سختی به رویایش رسید. نویسنده به خوبی رابطهی او با خانواده و تاثیر پدرومادرش در رشد و موفقیت پسرشان را به تصویر کشیده. این مجموعه کتابها که جدیدترین عنوان آن کتاب هالند است میتواند تاثیر زیادی روی کودکان و نوجوانان برای ایجاد انگیزه و هدف در زندگی داشته باشد.
قصهی ارلینگ هالند شاید زیادی ساده باشد، یا داستانِ هری کین به نظر خیلی پیچیده نرسد، اما درکِ عمق تلاش و خواستن این کودکان است که آنها را به قهرمانانی جهانی تبدیل میکند. مایکل پارت دقیقا سراغ همین موضوع رفته و در هر قهرمان، عنصرِ پیروزی را میجوید. در رونالدو به اراده میرسد، در مِسی به خانواده و باور آنها، در نیمار به اعتقادات الهی دست پیدا میکند. لزوما این کتابها فقط برای نوجوانان نیستند، چون علاوه بر سادهخوان و جذاب بودن، در نهایت روایتگر قصههای واقعی این قهرمانانند. طی سالها کار ما، کودکان زیادی بودهاند که توسط همین کتابها رو به ادبیات و کتابخوانی آورده و مسیری تازه جلوی پایشان گذاشته شده است.
کتاب پسری از شمال، داستان ستارهی جوان نروژ و تیم منچسترسیتی است. قصهی پسرکی که از کودکی رویای فوتبال را در سر داشت و با تلاش و سختی به رویایش رسید. نویسنده به خوبی رابطهی او با خانواده و تاثیر پدرومادرش در رشد و موفقیت پسرشان را به تصویر کشیده. این مجموعه کتابها که جدیدترین عنوان آن کتاب هالند است میتواند تاثیر زیادی روی کودکان و نوجوانان برای ایجاد انگیزه و هدف در زندگی داشته باشد.
بخشی از کتاب
در نروژ، در اواسط تابستان خورشید هرگز غروب نمیکند. برای ارلینگ هشت ساله به معنای ورزش کردن از لحظهی تمام شدن مدرسه تا زمانی بود که والدینش او را صدا بزنند تا به خانه برگردد.
همچنان در کلاسهای تنیس و هندبال شرکت میکرد و تمرینات دومیدانی را انجام میداد. اما فوتبال به بزرگترین علاقهاش تبدیل شد. بازی با بچههای بزرگتر سختبود، اما شکایتی نمیکرد. هر ماه قدش را با در آشپزخانه اندازه میگرفت، جایی که والدینش قد بچهها را با خطکشیهایی مشخص میکردند. هر باری که از خط قبلی بالاتر زده بود خوشحال میشد، اما وقتی سر تمرین فوتبال میرفت، با دیدن بچههایی که هم قد او یا بلندتر بودند کمی ناامید میشد...
اواخر همان شب، ارلینگ در تختش به پوستر رونالدو در کنار قهرمان دیگرش زلاتان ابراهیمویچ که روی دیوار بودند نگاه میکرد. با خودش فکر کرد اگر میخواهم مثل آنها باشم باید بیشتر تمرین کنم.
صبح زود، وقتی همه هنوز خواب بودند، یواشکی از خانه بیرون زد و سمت زمین متروکه رکاب زد. هیچکس آنجا نبود، یا او اینطور فکر میکرد.
وقتی به خانه برگشتند، ارلینگ بازی را دوباره در ذهنش مرور کرد. انرژی هواداران، حمایت بیامان و آوازخواندنها. بازی پرتنش و احساسات خودش. در ذهنش گل را بارهاوبارها تصویر کرد. لحظهی شگفتانگیز شادی زمانی که تیم سیتی جام را بالای سرش برد و تشویق دیوانهوار هواداران. دیگری شکی نداشت که عاشق فوتبال است. فقط میخواست آن را زندگی کند.
همچنان در کلاسهای تنیس و هندبال شرکت میکرد و تمرینات دومیدانی را انجام میداد. اما فوتبال به بزرگترین علاقهاش تبدیل شد. بازی با بچههای بزرگتر سختبود، اما شکایتی نمیکرد. هر ماه قدش را با در آشپزخانه اندازه میگرفت، جایی که والدینش قد بچهها را با خطکشیهایی مشخص میکردند. هر باری که از خط قبلی بالاتر زده بود خوشحال میشد، اما وقتی سر تمرین فوتبال میرفت، با دیدن بچههایی که هم قد او یا بلندتر بودند کمی ناامید میشد...
اواخر همان شب، ارلینگ در تختش به پوستر رونالدو در کنار قهرمان دیگرش زلاتان ابراهیمویچ که روی دیوار بودند نگاه میکرد. با خودش فکر کرد اگر میخواهم مثل آنها باشم باید بیشتر تمرین کنم.
صبح زود، وقتی همه هنوز خواب بودند، یواشکی از خانه بیرون زد و سمت زمین متروکه رکاب زد. هیچکس آنجا نبود، یا او اینطور فکر میکرد.
وقتی به خانه برگشتند، ارلینگ بازی را دوباره در ذهنش مرور کرد. انرژی هواداران، حمایت بیامان و آوازخواندنها. بازی پرتنش و احساسات خودش. در ذهنش گل را بارهاوبارها تصویر کرد. لحظهی شگفتانگیز شادی زمانی که تیم سیتی جام را بالای سرش برد و تشویق دیوانهوار هواداران. دیگری شکی نداشت که عاشق فوتبال است. فقط میخواست آن را زندگی کند.
نظرات
ارشیا مشایخ عشق فوتبال
5 ماه پیش
عالیئییییییییییییئئیییی
کالا مرتبط
موارد بیشتر