ما شروعش می کنیم
(داستان های آمریکایی،قرن 21م،از پرفروش های نیویورک تایمز)
موجود
ناشر | آموت |
---|---|
مولف | کالین هوور |
مترجم | آرتمیس مسعودی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 352 |
شابک | 9786003841932 |
تاریخ ورود | 1401/10/11 |
نوبت چاپ | 29 |
سال چاپ | 1403 |
وزن (گرم) | 310 |
کد کالا | 118873 |
قیمت پشت جلد | 2,500,000﷼ |
قیمت برای شما
2,500,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
«ما شروعش میکنیم» داستان امید، رشد و دوستداشتن است که تنشهای خشونت خانگی را از نگاه مادری تنها به تصویر میکشد.
لیلی ناچار است با پیامدهای جدایی و ارتباطِ گریزناپذیر با رایل که پدر فرزندش است، دستوپنجه نرم کند، گرچه هنوز آسیبهای روانی ناشی از بدرفتاریهای رایل در وجودش باقی است. او ناگذیر است با این واقعیت روبهرو شود که خشم همیشگی رایل و حسادتهای وی بر زندگی آیندهاش خدشه وارد خواهد کرد.
این کتاب، شهامت آغاز زندگی دوباره را پس از سپریکردن آشفتگیهای زندگی خشونتآمیز به شما میبخشد و ضرورت ادامهدادن را مطرح میکند.
کالین هوور درست و غلط را در ذهن مخاطب به چالش میکشد و او را بر آن میدارد با شخصیتهای ضدقهرمان داستان همدلی کند. هوور توانسته است این واقعیت را اثبات کند که در زندگی، هیچکس واقعاً ضدقهرمان نیست. شخصیتهای ضدقهرمان این رمان، قربانی آموزش یا رفتار و شرایط نامناسب گذشتهشان بودهاند و نفرتداشتن از آنها کار سادهای نیست.
ماجرای ما شروعش می کنیم از دیدار اتفاقی لیلی و عشق سابقش اتلس در خیابان آغاز می شود و در ادامه آنچه که در پی این دیدار رخ میدهد، به تصویر کشیده میشود. لیلی از همسر سابقش جدا شده و مرد که رایل نام دارد، همچنان او را از خشونت و بدرفتاریهایش در امان نمیگذارد. در این میان حضور اتلس به همه چیز رنگوبویی دیگر میبخشد و چالشهای جدیدی را برای لیلی به دنبال میآورد.
یواسای تودی این کتاب را گل سرسبد فهرست پرفروشها معرفی کرده است. از نگاه پابلیشرز ویکلی نویسنده در این اثر با جسارت همیشگیاش به جنبه های تاریک و آسیبپذیر عشق پرداخته و ضرورت اعتماد عمیق را برای ارتباطی پایدار مطرح کرده و از دیدگاه کرکس ریویو، هوور در داستان خود تنشهای باورپذیر را با روزنههایی از امید متعادل ساخته و دلشکستگی و شادی آغازی دوباره را به زیبایی ثبت نموده است.
«کالین هور» در سال ۱۹۷۹ در سولفور اسپرینگز تگزاس دیده به جهان گشود. هوور بیش از بیست رمان نوشته که فضایی عاشقانه و معمایی دارند. بیشتر آثار او جزو پرفروشترینهای نیویورکتایمز بودهاند.
از دیگر آثار مطرح او میتوان به رمانهای ما تمامش میکنیم، اگر حقیقت این باشد و یاد او اشاره کرد.
«آرتمیس مسعودی» متولد ۱۳۵۳ تهران و دانشآموختهٔ مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد زبانشناسی، نامی آشنا برای کتابخوانان است. او ترجمه کتابهایی چون ما تمامش میکنیم، جایی که خرچنگها آواز میخوانند، پروژهی شادی، موهبت و بازی جوانمردانه را در کارنامهی کاری خود دارد.
لیلی ناچار است با پیامدهای جدایی و ارتباطِ گریزناپذیر با رایل که پدر فرزندش است، دستوپنجه نرم کند، گرچه هنوز آسیبهای روانی ناشی از بدرفتاریهای رایل در وجودش باقی است. او ناگذیر است با این واقعیت روبهرو شود که خشم همیشگی رایل و حسادتهای وی بر زندگی آیندهاش خدشه وارد خواهد کرد.
این کتاب، شهامت آغاز زندگی دوباره را پس از سپریکردن آشفتگیهای زندگی خشونتآمیز به شما میبخشد و ضرورت ادامهدادن را مطرح میکند.
کالین هوور درست و غلط را در ذهن مخاطب به چالش میکشد و او را بر آن میدارد با شخصیتهای ضدقهرمان داستان همدلی کند. هوور توانسته است این واقعیت را اثبات کند که در زندگی، هیچکس واقعاً ضدقهرمان نیست. شخصیتهای ضدقهرمان این رمان، قربانی آموزش یا رفتار و شرایط نامناسب گذشتهشان بودهاند و نفرتداشتن از آنها کار سادهای نیست.
ماجرای ما شروعش می کنیم از دیدار اتفاقی لیلی و عشق سابقش اتلس در خیابان آغاز می شود و در ادامه آنچه که در پی این دیدار رخ میدهد، به تصویر کشیده میشود. لیلی از همسر سابقش جدا شده و مرد که رایل نام دارد، همچنان او را از خشونت و بدرفتاریهایش در امان نمیگذارد. در این میان حضور اتلس به همه چیز رنگوبویی دیگر میبخشد و چالشهای جدیدی را برای لیلی به دنبال میآورد.
یواسای تودی این کتاب را گل سرسبد فهرست پرفروشها معرفی کرده است. از نگاه پابلیشرز ویکلی نویسنده در این اثر با جسارت همیشگیاش به جنبه های تاریک و آسیبپذیر عشق پرداخته و ضرورت اعتماد عمیق را برای ارتباطی پایدار مطرح کرده و از دیدگاه کرکس ریویو، هوور در داستان خود تنشهای باورپذیر را با روزنههایی از امید متعادل ساخته و دلشکستگی و شادی آغازی دوباره را به زیبایی ثبت نموده است.
«کالین هور» در سال ۱۹۷۹ در سولفور اسپرینگز تگزاس دیده به جهان گشود. هوور بیش از بیست رمان نوشته که فضایی عاشقانه و معمایی دارند. بیشتر آثار او جزو پرفروشترینهای نیویورکتایمز بودهاند.
از دیگر آثار مطرح او میتوان به رمانهای ما تمامش میکنیم، اگر حقیقت این باشد و یاد او اشاره کرد.
«آرتمیس مسعودی» متولد ۱۳۵۳ تهران و دانشآموختهٔ مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد زبانشناسی، نامی آشنا برای کتابخوانان است. او ترجمه کتابهایی چون ما تمامش میکنیم، جایی که خرچنگها آواز میخوانند، پروژهی شادی، موهبت و بازی جوانمردانه را در کارنامهی کاری خود دارد.
بخشی از کتاب
«با وجود آن که دو ساعت از زمانی که تصادفی با اتلس برخورد کردم، میگذرد، هنوز دستهایم میلرزد. نمیدانم میلرزم چون مضطربم یا برای آن است از وقتی رسیدم، آنقدر سرم شلوغ بوده است که نتوانستهام چیزی بخورم. حتی پنج ثانیه آرامش نداشتهام اتفاق امروز صبح را در ذهنم پردازش کنم، چه رسد به اینکه صبحانهای را که با خود آوردهام، بخورم.آن
واقعا آن اتفاق افتاد؟ واقعا چنین سوالهای ناجوری از اتلس پرسیدم که باید تا یک سال خجالت بکشم؟
اما به نظر نمیرسید معذب شده باشد. به نظر میرسید از دیدن من خیلی خوشحال شده و آن موقعی که مرا در آغوش گرفت، ناگهان چیزی خفته در وجودم بیدار شد.
اما تازه همین الان فرصت کرده ام به دستشویی بروم و حالا که خودم را در آینه میبینم، دلم میخواهد گریه کنم. لباسم لکهلکه است. تمام بلوزم پر از لکهای هویج است و لاک ناخنهایم گویی از ژانویه امسال لبپر بودهاست.
نه این که اتلس انتظار بینقص بودن داشته باشد و آن را بخواهد. موضوع فقط آن است من بارها برخورد تصادفی با او را مجسم کرده بودم اما در هیچیک از آن خیالات، هنگام این رویارویی، خودم را وسط یک صبح پرتبوتاب و نیم ساعت پس از آن که هدف یک مشت پر از غذای کودک یازدهماهه قرار گرفته باشم، مجسم نکرده بودم.
او خیلی خوشتیپ بود. بوی خوبی هم میداد.
احتمالا بوی شیر مادر میدهم.
از صبح آنقدر درگیر این فکر بوده ام که رویارویی تصادفیمان چه معنیای میتواند داشته باشد که آمادهکردن همهچیز برای تحویل به راننده پیک دوبرابر همیشه طول کشیده است. امروز حتی تارنمایمان را هم برای سفارشهای جدید نگاه نکردهام. برای آخرین بار خودم را در آینه نگاه میکنم اما تنها چیزی که میبینم، یک مادر مجرد خسته و فرسوده است.»
واقعا آن اتفاق افتاد؟ واقعا چنین سوالهای ناجوری از اتلس پرسیدم که باید تا یک سال خجالت بکشم؟
اما به نظر نمیرسید معذب شده باشد. به نظر میرسید از دیدن من خیلی خوشحال شده و آن موقعی که مرا در آغوش گرفت، ناگهان چیزی خفته در وجودم بیدار شد.
اما تازه همین الان فرصت کرده ام به دستشویی بروم و حالا که خودم را در آینه میبینم، دلم میخواهد گریه کنم. لباسم لکهلکه است. تمام بلوزم پر از لکهای هویج است و لاک ناخنهایم گویی از ژانویه امسال لبپر بودهاست.
نه این که اتلس انتظار بینقص بودن داشته باشد و آن را بخواهد. موضوع فقط آن است من بارها برخورد تصادفی با او را مجسم کرده بودم اما در هیچیک از آن خیالات، هنگام این رویارویی، خودم را وسط یک صبح پرتبوتاب و نیم ساعت پس از آن که هدف یک مشت پر از غذای کودک یازدهماهه قرار گرفته باشم، مجسم نکرده بودم.
او خیلی خوشتیپ بود. بوی خوبی هم میداد.
احتمالا بوی شیر مادر میدهم.
از صبح آنقدر درگیر این فکر بوده ام که رویارویی تصادفیمان چه معنیای میتواند داشته باشد که آمادهکردن همهچیز برای تحویل به راننده پیک دوبرابر همیشه طول کشیده است. امروز حتی تارنمایمان را هم برای سفارشهای جدید نگاه نکردهام. برای آخرین بار خودم را در آینه نگاه میکنم اما تنها چیزی که میبینم، یک مادر مجرد خسته و فرسوده است.»
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر