جست و جوی معنا (ششمین مرحله از سوگ)

فقدان و پذیرش ازدست‌دادن فرد یا چیزی عزیز مسئله‌ای است که زخمی عمیق در ما ایجاد می‌کند؛ زخمی که می‌تواند کارایی ما را از بین ببرد و حتی تا سال‌ها رهای‌مان نکند. هر نوعی فقدانی مراحلی چون انکار، خشم، چانه‌زنی، افسردگی و در نهایت پذیرش سوگ را به دنبال می‌آورد و مرحله‌ای که ما باید در پی خلق و آفرینش آن باشیم، جست‌وجوی معنا است. جست‌وجوی معنا در سوگ می‌تواند به اشکال گوناگونی نمود پیدا کند و چنانچه به آن دست‌یابیم حتی در چنین مرحله‌ی به‌غایت نیرومند و دشوار نیز می‌توانیم به رشد خود ادامه دهیم و برای دست‌یابی به زندگی شاد و رضایت‌بخش مجهز شویم. در حقیقت با جست‌وجوی معنا، سوگ می‌تواند به سکوی پرشی به سوی تغییر مبدل شود.

وقتی یکی از عزیزانمان می‌میرد یا هر نوع دیگری از فقدان را از سر می‌گذرانیم، به چیزی ورای واقعیت سخت فقدان نیاز پیدا می‌کنیم. فقدان می‌تواند ما را زخمی کرده، از کار بیندازد و سایۀ آن می‌تواند سال‌ها بر سرمان سنگینی کند. از نظر دیوید کسلر در چنین لحظاتی پس از تجربۀ انکار، خشم، چانه‌زنی، افسردگی و در نهایت پذیرش سوگ، باید قدمی فراتر بگذاریم و در جست‌وجوی معنا باشیم.
الیزابت کوبلر راس نخستین فردی بود که در سال 1969 برای نخستین بار مراحل مرگ را در کتاب تحول‌آفرین خود که پیرامون مرگ و مردن بود، شناسایی کرد. دهه‌ها بعد، او با همراهی دیوید کسلر کتاب کلاسیک On Grief and Grieving را به نگارش درآوردند و مراحل غم و اندوه را عمل‌گرایی و شفقت معرفی کردند. اکنون کسلر در کتاب پیش‌رو پس از سال‌ها کار و تعامل با افراد درگیر غم و اندوه ناشی از، ازدست‌دادن یک عزیز، مرحله ششم مواجهه با فقدان را مطرح می کند: معنی.
او با بینشی شخصی و حرفه‌ای کتاب خود را به نگارش درآورده است. همراهی کسلر با اندوه از کودکی و تجربه مواجه با مرگ مادرش آغاز شد. او بیشتر عمر خود را به پزشکان، پرستاران و ماموران پلیس در زمینه مرگ، تروما و غم و اندوه مشاوره داده و بااین‌وجود مرگ پسر 21 ساله‌اش توانست زندگی‌اش را بهم بریزد. اینک همان مرحله‌ی ششم غم و اندوه بود که می‌توانست کسلر را برای عبور از این فقدان یاری کند: جست‌وجوی معنا. این همان مفهومی است که کسلر در کتاب پیش‌رو مطرح ساخته و با بهره از بینش‌ها، خرد جمعی و ابزارهای قدرتمندی که به اشتراک گذاشته، به کمک کسانی که ضرر می‌کنند شتافته‌است.