تمام آن چه که هرگز به تو نگفتم

کتاب پیش رو داستان گم‌شدن دختری به نام لیدیا لی را در خود جا داده است. هنگامی که جسد او در دریاچه شهر پیدا می‌شود، پدر و مادرش درحالی‌که به‌شدت وحشت‌زده‌اند، به‌دنبال کشف واقعیت هستند. آن‌ها طی بررسی پرونده‌ی دخترشان با واقعیت‌هایی روبه‌رو می‌شوند که پیش‌از این درباره‌ی او نمی‌دانستند. دخترشان در مدرسه منزوی و گوشه‌گیر بوده و در تحصیل موفق نبوده است. معمای مرگ دختر از حقایق پنهانی در زندگی‌اش آغاز می‌شود؛ از نخستین سوال‌های پلیس در مورد او و ناتوانی والدینش در دادن پاسخی صادقانه. همین ناتوانی و مواجه با وقایعی نادانسته است که جیمز و مارلین را به مرور گذشته و زندگی‌شان وادار می‌کند و خواننده را برای کشف این معما کنجکاو می‌کند.