جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: گفت‌وگو با برشت

معرفی کتاب: گفت‌وگو با برشت

«گفت‌وگو با برشت» عنوان کتابی است مشتمل بر گفت‌وگوهایی با درام‌نویسِ بزرگ آلمانی، برتولت برشت که نشر مات آن را به چاپ رسانده است. برشت بارها اعلام کرده بود مایل است که مردم ابتدا برای تماشای میزانسن نمایشنامه‌هایش به تئاتر «برلینر آنسامبل» بروند، تا اگر به استدلال‌های نمایشی او علاقه‌مند شدند، بعداً به مطالعه‌ی نظریه‌ها و شیوه‌های اجرایی او بپردازند؛ به همین دلیل هم بود که او فقط گفت‌وگو پیرامون راه‌حل‌های عملی اجرا در صحنه را می‌پذیرفت.

ورنر هشت می‌گوید: با پذیرش و عملی کردن این خواسته‌ی او، در دسامبر ۱۹۵۵، همراه با دانشجویان دانشگاه لایپزیک به گفت‌وگو با برشت و همکاران تئاتری‌اش پرداختیم. اگرچه درس‌ها، سمینارها و بررسی‌های خیلی دقیق و سخت‌گیرانه‌ی استادان، ما را برای گفت‌وگو با برشت آماده کرده بود، اما در حضور او، خیلی زود برایمان روشن شد که ما در چنین حد و اندازه‌ای نیستیم؛ ولی، بر اثر تشویق‌ها، تواضع و خویشتن‌داری آشکارِ خود او، رفقایم جسارت پیدا کردند و به طرحِ پرسش‌هایشان پرداختند. برشتِ منطق‌دان هم، بدون اینکه آن‌ها را متوجه ناپختگی استدلال‌ها و نارساییِ تفکرشان کند، با ارائه‌ی مثال‌ها و راه‌حل‌های درخشان و با استفاده از مقایسه‌های تفکربرانگیز و ذکر نمونه‌های مشخصی که به وفور می‌شناخت، به نشان دادنِ اشتیاق فراوان و علاقه‌ی فوق‌العاده‌ای که به گفت‌وگو با دانشجویان داشت می‌پرداخت. او به شنیدنِ نظر دیگران علاقه نشان می‌داد و به سهم خودش در خصوصِ تأثیر این یا آن راه‌حل فنیِ صحنه‌ای، از آن‌ها سؤال می‌کرد. رفتار او در جریان گفت‌وگو، تعمداً خیلی دوستانه و احتیاط‌آمیز بود؛ آنچه می‌گفت ظاهراً چیز خارق‌العاده‌ای به نظر نمی‌رسید، آن‌قدر «خوب و واضح» صحبت می‌کرد که همه‌چیز به نظرمان آشکار و بدیهی می‌آمد؛ به‌حدی که احساس می‌کردیم در حال گفت‌وگو با انسانی ساده و خوش‌قلب هستیم، نه با نویسنده‌ی آثار برشت! اما وقتی که بعداً، هریک از ما به مطالعه‌ی سخن‌ها و استدلال‌های او -که دانشجویانِ جدی‌تر کلمه به کلمه‌اش را یادداشت‌برداری کرده بود- پرداختیم، موفق به کشف نقطه‌نظرهای اصولی و قواعد فنی_اجراییِ پیشنهادی او شدیم.

با انتشار این کتاب کوشیدم تا برشتِ خوش‌صحبت و همزبان را معرفی کنم؛ اما متأسفانه نمی‌توانم به انتقالِ لحن و حالت‌های سخن گفتن و جذابیت‌های جدلی و کنش‌های جسمانی او بپردازم.

با وجود این، همین شکلِ مکتوب هم برای درکِ ظرفیت و توانایی خارق‌العاده‌ی برشت در گفت‌وگو و نشان دادن قدرت و تسلط او در تغییر دادنِ مسیرِ بحث در مواردِ ضروری کفایت می‌کند. فرض او بر این بود که اندیشه برای عملی شدن نیازمند گفت‌وگوست و گفت‌وگو به اندیشه قدرت و کارایی بیشتری می‌دهد.

برشت در برابر ضدونقیض‌های تاکتیکیِ مخاطب، که به بحث حالتی گزنده و طعنه‌آمیز می‌داد، عقب‌نشینی نمی‌کرد و همیشه با مخاطبِ ناشکیبایی که در برابرش قرار گرفته بود، با سعه‌ی صدر و ملایمت، گفت‌وگو می‌کرد.

وِرنر هِشت اضافه می‌کند: متن‌هایی که برای نخستین‌بار در این کتاب به چاپ رسیده، در شکل‌های گوناگونی ارائه شده: خلاصه‌نویسی‌ها، ضبط مغناطیسی صدا و بیشتر از همه گزارش‌های کتبیِ تهیه‌شده از سوی اشخاص ثالث. من اسناد را مطالعه کرده و صحت و سقم آن‌ها را مورد به مورد بررسی کرده‌ام. متن‌ها بادقت و صحت بسیار نوشته شده‌اند. هیچ لزومی ندارد از طریقِ مداخلاتِ دستور زبانی یا سبکی، ویژگی و حالت این گفت‌وگوها حذف گردد؛ از همین رو، اساساً در این کتاب سعی شده تا نشان داده شود که برشت در به‌کار بردن دیالکتیک در گفت‌وگو، استادی به تمام معنا بوده؛ به‌نحوی که به محض روبه‌ررو شدن با او -بدون اینکه برشت دخالتِ چندانی بکند- بحث‌ها به انجام می‌رسیده است. این موقعیت‌ها با استفاده از نقاط تعلیق نشان داده شده است.

قسمتی از کتاب گفت‌وگو با برشت:

برشت: آیا ننه دلاور باید در جبهه بماند یا آنجا را ترک کند؟ او اجباری ندارد که در جنگ شرکت کند؛ دلیلی هم برای سرزنش کردن هیچ‌کسی به غیر از خودش ندارد. استخوان‌بندی همین است. خود را گناهکار دانستنِ ننه دلاور باید برجسته شود، ولی نه به شکلی که این تصور ایجاد شود که جنگ امری تقدیری و اجتناب‌ناپذیر است. پیشنهاد می‌کنم هشت نکته‌ی سیناپس فیلم را بخوانید. از آن به بعد، ننه دلاور با وجود فرصت‌های زیادی که برای دور شدن از فضای جبهه و جنگ پیدا می‌کند، اما به تصمیم و تقصیر خودش در آن باقی می‌ماند و هرچه بیشتر در فضای جنگ فرو می‌رود. کاترین هم فقط یک دختر کر و لال است و ما نباید این ناتوانی او را برجسته کنیم.

باراکهاوزن: ما نشان می‌دهیم که تقصیر خودش است؛ که حماقت از خودش است که در جبهه می‌ماند. در این فیلم، ما می‌توانیم سکوت کاترین یا به‌طور دقیق‌تر، پیشرفت کر و لال بودن او را نشان بدهیم. باید این نکته را هم در نظر داشت که اگر کاترین لال نبود، چون دختر زیبایی است، به احتمال قریب به یقین -حتی بدون جهیزیه- شوهری برایش پیدا می‌شد.

انگل: ننه دلاور در جبهه مانده زیرا فکر می‌کند که نمی‌تواند بدون دادن جهیزیه، همسری برای دخترش پیدا کند. بنابراین، احتیاج به پول او را وادار به ماندن در جبهه می‌کند.

برشت: دلاور در همه حال خودش را موظف به ماندن در جبهه می‌داند. با وجود آنکه جنگ باعث شده که بسیاری چیزهایش را از دست بدهد و با آنکه بارها فرصت دور شدن از جبهه و جنگ برایش فراهم می‌شود، اما او همچنان در آنجا می‌ماند.

وینگ: تماشاگر امروزی در قلب و در عقلانیت خودش این را نمی‌تواند بپذیرد، به خودش می‌گوید: اگر بتوانم، اگر دلیل قانع‌کننده‌ای پیدا کنم، به جبهه نخواهم رفت و جنگ نخواهم کرد. و از خودش می‌پرسید: چرا ننه دلاور چنین کاری نمی‌کند؟

برشت: پس از اینکه پسر بزرگش را از دست می‌دهد، ننه دلاور سعی می‌کند که میدان جنگ را ترک کند.

استنبوک_فرمر: این را به خاطر بسپاریم: باید نشان بدهیم که ننه دلاور علاقه‌مند به جنگ است.

برشت: بله، او به جنگ علاقه دارد. به خودش می‌گوید: اگر بخواهیم پول به دست بیاوریم لازم است که جنگ ادامه پیداکند. به همین دلیل، با آنکه جنگ فرزندانش را از او می‌گیرد، اما خودش در جبهه می‌ماند.

خرید کتاب گفت‌وگو با برشت  

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.