عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
فیلمنامه اصلی: در حال و هوای عشق
«در حال و هوای عشق» فیلمی است به کارگردانی ونگ کار وای و محصول سال ۲۰۰۰ سینمای هنگکنگ. «در حال و هوای عشق» با وجود داستانی دربارهی زوجی که رابطهی خارج از عرف زناشویی دارند، در پسزمینهاش به صداقت و وفاداری در رابطه میپردازد و سعی میکند خود را در میان زمان و ارزشهای ازدسترفتهی غالب دوباره پیدا کند. این فیلم درخشان و ماندگار است. «در حال و هوای عشق» ساختار پیچیدهای دارد، اما قاطعانه برخلاف عرف دستور زبان فیلمسازی و دستورالعملهای قاببندی و تدوین است و از بیشتر فیلمهای دیگری که سبک منحصربهفرد خودشان را خلق و در طول کار از قوانین خود پیروی کرده یا آنها را زیرپا گذاشتهاند موفقتر بوده است. برخی نماها از خانم چان و آقای چاو را که از بافت بیرون بیاوریم، خاطرهی خوانندگان اُپرا یا بازیگران تئاتر ملودرامهای قدیم هنگکنگ/شانگهای زنده میشود، اما «در حال و هوای عشق» در کل ربطی به ژانر خود ندارد و براساس استانداردهای زبان فیلم کلاسیک به شکلی غیرمتعارف طراحی، نمابندی و تدوین شده است.
این غیرمتعارف بودن از همان ابتدا و با ایدهی منحصربهفردِ خارج نگه داشتن همسرهای خیانتکار از صحنه شروع میشود: آنها از همان صحنههای اول غایباند و در ادامه صدایشان شنیده میشود، اما خودشان دیده نمیشوند -اگر هم دیده شوند یا خیلی گذرا از پشت سر است یا بهصورت سایه. سپس زمانی که همسران مستأصلشان میپذیرند که میدانند چه اتفاقی دارد میافتد، کاملاً از فیلم حذف میشوند. برای مخاطب هنگکنگی بازی رُی چئونگ در نقش آقای چانِ خیانتکار بسیار بامعنی است: او با نقشهای قهرمانی و گانگستری در فیلمها شناخته میشود و بهرغم جذابیت و خوشتیپی خشن است و به اندازهی تونی لئونگ رفتارهای لطیف ندارد. از آنجا که آقای چان خارج از تصویر است بیننده آزاد گذاشته شده تا او را بهعنوان جاهطلبی رو به پیشرفت تصور کند که توانسته زنی خوشقیافه از شانگهای را اغوا کند تا همسر غبطهبرانگیز او شود؛ او با بازسازی خود بهعنوان بازرگانی که میان هنگکنگ و توکیو در سفر است کاملاً بیخیال ریشههای طبقهی کارگری خود شده. احتمالاً دوست دارد همسرش کیپائوهای زیبا به تن کند، گرچه بیشتر این احتمال وجود دارد که این طرحهای عامهپسند ناشی از سلیقهی طبقهی متوسطی خود خانم چان باشد.
ونگ کار وای منطق هوشمندانهای به کار میبرد: ترجیح میدهد خیانتکاران را بیرون تصویر بگذارد و بگوید: «بیشتر به این خاطر که شخصیتهای اصلی میخواستند کاری را تقلید کنند که فکر میکردند همسرانشان مشغول آن هستند. به بیان دیگر، قرار بود هر دو رابطه را در یک زوج ببینیم، رابطهی خارج از عرف زناشویی و دوستیِ سرکوبشده. این تکنیکی است که من از خولیو کورتاسار یاد گرفتم که همیشه از این ساختار استفاده میکرد. شبیه دایرهای میماند که در آن سر و دم مار به هم میرسند.
این نگاه هوشمندانه اما ظاهرپسند است: دلیل اصلی صحنههای «نقشبازی کردن» خانم چان و چاو و بداههپردازی دربارهی کارهایی که همسرانشان ممکن است انجام داده باشند درواقع کشف تمایلات و احساسات سرکوبشدهی خودشان است. ممکن است به این فکر کنیم که چرا همسرانشان خیانت میکنند، اما این موضوع فقط به این دلیل است که ما رفتار و افکار چاو و خصوصاً خانم چان را میبینیم. درواقع ما نیازی نداریم یا نمیخواهیم چیز بیشتری از آنها بدانیم. البته صحنههای «نقشبازی کردن» به پیچیدگیهای پیرنگ میافزاید. حداقل سه صحنه در فیلم هست -در کوچه، در رستوران غربی و در اتاق شمارهی ۲۰۴۶- که بیننده گمراه میشود و فکر میکند که چاو و خانم چان دارند با هم بیپرده صحبت میکنند، اما درواقع آنها مشغول بازی کردنِ نقش همسرانشاناند. غافلگیری درک این موضوع هربار هیجانی را ایجاد میکند: فیلم ما را گرفتار خود کرده است، ما گیر افتادهایم.
ونگ کار وای صحنهای از به رختخواب رفتن چاو و خانم چان را فیلمبرداری کرده بود، اما پیش از رفتن به جشنوارهی کن آن را کنار میگذارد. این یکی از «صحنههای حذفشده»ی فیلم است که در برخی نسخههای دیویدی و بلو-ری فیلم موجود است و حکم «نمای خارج از قاب» را دارد؛ ما در فیلم بیش از آنکه ببینیم، میشنویم (ونگ کار وای صحنهی همآغوشی را در آخرین لحظه درآورده) این تصمیم به عمق اشارات متعدد دیگر در فیلم میافزاید که میگوید آنها تسلیم خواستههای سرکوبشدهشان شدهاند. این اشارات عبارتاند از آخرینباری که آنها را در تاکسی میبینیم، خانم چان با صدای خارج از قاب میگوید: «امشب نمیخوام برم خونه»؛ مونتاژهایی که با صحنههای سال ۱۹۶۲ به اتمام میرسد و هرکدام از آنها را تنها در اتاق ۲۰۴۶ نشان میدهد و در طول هر صحنه صدای خارج از تصویر هرکدام را میشنویم که میگویند: «منم... اگه یه بلیت اضافه باشه دوست داری باهام بیایی؟» و صحنهای از یک سال بعد در اقامتگاهی در سنگاپور که خانم چان (که دیگر حلقهی ازدواج به دستش ندارد) در نبود چاو وارد اتاق او میشود، جای رژ لبش را روی ته سیگاری جا میگذارد و دمپاییهای او را میدزدد.)
کار-وای یک فیلمساز هنگکنگی مثل بقیهی فیلمسازها به شمار میرود. صنعت فیلم هنگکنگ در اواخر دههی ۱۹۴۰ به صورت جدی مطرح شد و با ورود سیل مهاجران از جنگهای داخلی چین کارش را شروع کرد که این هم به معنی ورود اهالی صنعت سینما و هم مخاطبان این فیلمهای جدید بود. از دههی ۱۹۵۰، به بعد صنعت سینما دو جناح داشته است، یکی اکران فیلمها به زبان ماندارین (با سطح بالاتر کیفیت تولید و پخش در سینماهای سطح بالای بازار) و دیگری کانتونی (فیلمهایی با بودجههای فوقالعاده کم و سریع، معمولاً سریالهای بلندمدت اپیزودیک و در یک کلام اول تلویزیون، بعد سینما). هر دو جناح دارای شرکتهای فیلمسازی چپ (به معنی طرفدار چین) بودند که تخصصشان ساخت ملودرامهایی با مضامین مشکلات اجتماعی با تمرکزِ بیشتر بر اختلاف طبقاتی بود؛ اما چیزی که از دههی ۱۹۷۰ تمام فیلمهای هنگکنگی در خود داشتند حذف کامل چهرههای غربی و در کنار آن هر نوع بحث دربارهی وضعیت هنگکنگ به عنوان مستعمره بود. اگر صد فیلم از دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ هنگکنگ ببینید هیچ اثری از اینکه تحت حکومت استعماریاند پیدا نمیکنید، البته احتمالاً به جز برخی تابلوهای علائم که به زبان انگلیسیاند.
اتفاقاً همین روند در فیلمهای جناحهای چپ و راست دههی ۱۹۳۰ شانگهای هم وجود داشت و سپس میان شش قدرت استعمار تقسیم شد و با امتیازات بینالمللیاش تبدیل به یکی از بزرگترین شهرهای چند ملیتی جهان شد.
در اواسط دههی ۱۹۷۰، چهرههای غربی دوباره به فیلمهای هنگکنگی بازگشتند. ابتدا در نقش پلیس، سپس سیاستمدار و توریستهای احمق و دیگر چهرههای خارجی. برداشتن سانسور در دههی ۱۹۹۰، به تسویی هارک این فرصت را داد تا در سریال خود به نام «روزی روزگاری در چین» سران استعمار را فاسد، چپاولگر، خودخواه یا بیکفایت نشان دهد -اما داستان سریال در چین اواخر حکومت سلسلهی کینگ میگذشت؛ حتی از زمان پایانیافتنِ استعمار در سال ۱۹۹۷ نیز هیچ بحث مستقیمی دربارهی دوران استعمار و مشکلات آن زمان هنگکنگ در فیلمها مطرح نشده است. بنابراین، تعجبی ندارد که «در حال و هوای عشق» بههیچوجه بافت استعماری داستان را منعکس نمیکند. ونگ کار وای فقط دنبالهروی این تسلسل است.