جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

چطور اعتمادبه‌نفس داشته باشیم/ تقویت اعتمادبه‌نفس در مسیر رشد و پیشرفت

چطور اعتمادبه‌نفس داشته باشیم/ تقویت اعتمادبه‌نفس در مسیر رشد و پیشرفت

 

کتاب «چطور اعتمادبه‌نفس داشته باشیم» نوشته‌ی جیمز اسمیت به همت نشر میلکان به چاپ رسیده است. اعتمادبه‌نفس یعنی می‌دانید که در موقعیت یا محیطی خاص می‌توانید از پس انجام وظیفه‌تان بربیایید و به توانایی‌تان مطمئنید. اعتمادبه‌نفس به‌طورکلی ویژگی مطلوبی به شمار می‌آید، به‌خصوص در ورزش که برای آن اهمیت زیادی قائل می‌شوند و حتی ضروری تلقی می‌شود. به نقل از هنری فورد: «چه فکر کنید می‌توانید، چه فکر کنید نمی‌توانید، درهرصورت حق با شماست.» چه ورزشکاری باشد که برای مبارزه‌ای آماده می‌شود، چه شخصی که برای مصاحبه یا گفت‌وگویی دوستانه آماده می‌شود، ذهنیتتان درباره‌ی اینکه نتیجه چه می‌تواند باشد نقش مهمی در نتیجه‌ی نهایی کار خواهد داشت. گاهی افراد گمان می‌کنند که فاصله‌ی اعتمادبه‌نفس و تکبر به اندازه‌ی یک تار موست.

اعتماد اساساً باوری به ناشناخته‌هاست، به قلمروِ کشف‌نشده، تجارب پیش‌نیامده؛ تنها تخیل است که کلید باز کردن توانمندی حقیقی هر فرد را در اختیار دارد. ما در افکارمان نیاز به اعتماد داریم تا بکوشیم و آن‌ها را به واقعیت برسانیم. این کتاب فراخوانی برای ایمان‌ داشتن نیست، فراخوانی برای باور داشتن است، باور به خودتان و توانایی‌هایتان.

اعتماد به شما قدرت می‌دهد تا خودتان باشید و کمی احساس شایستگی هم با آن همراه است؛ باعث می‌شود احساس کنید در هر موقعیتی که هستید سهم مثبتی دارید. اگر با کسی قرار می‌گذارید، در اعماق وجود خود می‌دانید که اگر او شما را بخشی از زندگی‌اش کند می‌توانید زندگی او را بهتر کنید. اگر به مصاحبه‌ی شغلی می‌روید، یعنی واقعاً مطمئنید که دارایی ارزشمندی برای آن شرکت خواهید بود.

شاید اشتباه کنید، اما این به این معنا نیست که حتماً اشتباه می‌کنید. ممکن است به اهداف شغلی‌تان نرسید یا رابطه‌تان به سرانجام خوبی نرسد، اما به این معنا نیست که نمی‌توانید مطمئن باشید و از همان ابتدا خود را در این موقعیت‌ها قرار ندهید. شما مجاز به اشتباه‌کردن هستید؛ اما اجازه ندارید که پیش از هر تلاشی فکر کنید که شایستگی ندارید.

اعتماد راهی برای باز کردن درها، کنجکاوی به خرج ‌دادن و بیشتر خطر کردن است اما درنهایت باور به خودتان است؛ حمایت کردن از خودتان در هر چیزی که به حمایت نیاز دارید. ما همه با هم تفاوت داریم، هرکسی مشتاق چیزی است و هر راهی را که بخواهیم در زندگی پیش بگیریم، برای داشتن حرکتی پیوسته باید ابتدا از خودمان حمایت کنیم تا بتوانیم گام‌های اولیه را برای شروع برداریم. هنگامی‌که برای دستیابی به آرزوهایمان به راه افتادیم، باید در طی مسیر به پیروزی‌های کوچک چنگ بیندازیم تا بتوانیم به حرکت در جهت درست ادامه دهیم. این پیروزی‌ها آسان به دست نمی‌آید و در راه رسیدن به این پیروزی‌ها باید نسخه‌های متفاوتی از خودمان باشیم.

مسئله این نیست که زندگی‌مان با اعتماد بیشتر چگونه می‌شود؛ مسئله هزینه‌ها، ضربه‌ها و آسیب‌هایی است که بر زندگی فرد بدون اعتماد وارد می‌شود.  

قسمتی از کتاب چطور اعتمادبه‌نفس داشته باشیم:

اگر از بیشتر کسانی که مربی شخصی دارند می‌پرسیدیم که چرا مربی شخصی دارند، تصور می‌کنم خیلی از آن‌ها می‌گفتند: «نگرانم که اگه مربی نداشته باشم کاری رو اشتباه انجام بدم.» کلی دستگاه دلهره‌آور هست و فکر اشتباه انجام دادن حرکتی، مسخره ‌شدن یا احساس خجالت‌زدگی معمولاً برای منصرف‌  کردن افراد از تلاش برای رسیدن به تناسب اندام کافی است. آدم‌ها ترجیح می‌دهند زندگی کمتر سالمی داشته باشند تا اینکه هنگام تلاش ‌کردن خجالت‌زده شوند یا هنگام درست ‌انجام‌ ندادن کاری دیده شوند. اصلاً چرا انسان‌ها از شکست می‌ترسند؟

اگر دلتان می‌خواهد خیلی باکلاس به نظر برسید، می‌توانید این موضوع را «آتیچی فوبیا» (شکست‌هراسی) بنامید. وقتی به این ترس از شکست نگاه کنیم، که به اعتقاد من همه‌ی انسان‌ها تا حدی دارند، فکر می‌کنم مهم است که همین اول کار راهی ساده برای پرداختن به آن ایجاد کنیم. اولین توصیه‌ام که به خودم خیلی کمک کرده این است که بازتعریف کنید: «شکست ‌خوردن چیست و چگونه است.»

گزارش تجربه‌ی پرداخت استرالیا که به‌تازگی از سوی سریدین منتشر شده است نشان می‌دهد که تقریباً نیمی از کارگرهای استرالیایی (44درصد) با جدیت به دنبال شغل جدیدند و 29درصد هم می‌گویند با اینکه جداً دنبال شغل دیگری نمی‌گردند، اما از فرصت‌های تازه استقبال می‌کنند. همچنین، به خاطر داشته باشید که اگرچه من زندگی شخصی و قرار گذاشتن را مثال می‌زنم، اما معنی‌اش این نیست که قوانین یا مؤلفه‌هایی که در این کتاب بیان می‌کنم فقط به همین دو حوزه مربوط می‌شود. این مثال‌ها برای توضیح ‌دادن موضوع و راحت‌تر درک ‌کردن شماست. در سمینارهای کاری‌ام، اغلب توضیح می‌دهم که بازاریابی مثل قرار گذاشتن است. این مثال به آدم‌ها کمک می‌کند تا فرایندهای کسب‌وکار را بهتر درک کنند. اگر به دوست‌یابی و قرار گذاشتن فکر کنید، می‌بینید که شبیه بازاریابی است. می‌شود رابطه را «فروش تجاری» و قرار گذاشتن را فرایند تجدید نامید. راهی بدوی برای بیان مسائل است، اما اغلب به آدم‌ها کمک می‌کند که اصول را خارج از بافت اصلی درک کنند تا بتوانند همان‌ها را در بافت اصلی جای‌گذاری کنند.

اعتقاد دارم مهم است به علت آمارهایی که پیش‌تر درباره‌ی نارضایتی شغلی گفته شد، به تعریف افراد از چیستی شکست بپردازیم. اگر به مصاحبه‌ای شغلی بروم و به خیال خودم عملکردی خیلی خوب نشان بدهم اما شغل نصیبم نشود، آیا شکست خورده‌ام؟ به نظر خیلی‌ها، بله، اگر شغل را به دست نیاورم شکست خورده به حساب می‌آیم؛ اما در واقعیت، شکست ‌خوردنم باید بازتعریف شود. اگر اقدام کنید، در مصاحبه‌ی شغلی برای گرفتن شغلی که دوست دارید حاضر شوید و عملکرد خوبی از خود نشان بدهید، صرف‌نظر از اینکه شغل نصیبتان می‌شود یا نه، موفقیت به حساب می‌آید. تعریف شکست در این خصوص باید این‌چنین باشد که شما هیچ کار مؤثری درخصوص وضعیت فعلی حرفه‌ای خود انجام نمی‌دهید. دوست دارم هنگام صحبت از موفقیت، شکست و حتی تلاش از قیاس بوکس‌بازی استفاده کنم. هر مشتی که می‌زنید قرار نیست به حریفتان بخورد، اصلاً از این خبرها نیست. اما این نباید به‌هیچ‌وجه مانع مشت‌ زدن شما شود.

چطور اعتمادبه‌نفس داشته باشیم را نهال سهیلی‌فر ترجمه کرده و کتاب حاضر در 237 صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

خرید کتاب چطور اعتمادبه‌نفس داشته باشیم

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.