عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: نگاهی به زندگی و آثار علی نصیریان
«نگاهی به زندگی و آثار علی نصیریان» کتابی است پیرامون یکی از مهمترین بازیگرانِ موج نوی سینمای ایران که نگار حسینی آن را تهیه و تدوین کرده و انتشارات فرهنگ معاصر آن را به چاپ رسانده است. پانزدهم بهمن 1313، میدان شاهپور، انتهای کوچهی مهدی خان، روبهروی بازارچهی قوامالدوله، درست پنج روز پس از ثبت میدان نقش جهان در فهرست آثار ملی کشور و پنج ماه پس از تصویب طرح تأسیس دانشگاه تهران، علی نصیریان دیده به جهان گشود؛ در روزگاری که زمستان تهران، روزهای سخت اما پرسخاوتش را پشت سر میگذاشت و سرما مفهومی متفاوت و گزندهتر از این روزها داشت.
برای خانوادهی نصیریان که پیش از تولد علی، تجربهی تلخ ازدستدادن تنها دخترشان را داشتند، به دنیا آمدن پسرشان مفهومی بیش از تولد یک فرزند بود. شاید آنها از همان دوران حس کرده بودند که او قرار است تنها وارث خانواده شود؛ هرچند که این وارث تنها، از همان ابتدای کودکی میراثدار تربیت متفاوت پدر شد. نصیریانِ بزرگ نمیخواست که پسرش تحت تأثیر تربیت غیر قرار بگیرد؛ به همین سبب دایرهی ارتباط او را محدود به خانواده و فامیل کرد و ترجیح داد که پسرش برخلاف دیگر کودکان همسنش به کوچه نرود و بازیهای کودکانهاش، در حیاط خانه محصور شود؛ هرچند که این حصار، ذهن نصیریان کوچک را بیش از پیش پرورش داد و باعث شد او تبدیل به کودکی درونگرا با ذهنی خیالپرداز و رها شود. شاید این تربیت متفاوت پدر بود که سبب شد تا او هرگز مهارتهایی نظیر دوچرخهسواری را یاد نگیرد.
مدرسه برای علی نصیریان فرصتی مهیا کرد تا فارغ از چهارچوبهای خانوادگی با جهانی متفاوت آشنا شود.
در آستانهی هفت سالگیِ علی، تهران به اشغال متفقین درآمد. ترس توام با فقر تمام شهر را فرا گرفته بود. در چنین شرایط رعبانگیزی، نصیریان فرصت معاشرت بدون دلهره با کودکان همسنوسالش را پیدا کرد و این موضوع باعث شد اجتماعیتر شود. مدرسهی ایمان متعلق به معیرالممالک، داماد فتحعلی شاه قاجار بود و در انتهای خیابان قوامالدوله، در باغ معیری قرار داشت. پس از روی کار آمدن حکومت پهلوی، بخشی از عمارت باغ به کارهای آموزشی اختصاص یافت و تصمیم گرفته شد اتاقهای مربوط به خدمه به کلاسهای درس تبدیل شود.
بیتردید نشستن در کلاسهای یک عمارت قجری با دیوارهای آینهکاریشده و سقفی بلند که منقش به نقاشیهای پُرطمطراق است، ذهن یک کودک رؤیاباف را به خود مشغول میکند. آن وقت است که کودک حواسش بیش از آنکه جمع ریاضی باشد، پرت ادبیات و انشا و دروس خلاقه میشود. همهی این مسائل دستبهدست هم داد تا علی بیش از آنکه یک شاگرد ممتاز باشد، دانشآموزی متوسط، با ذهنی خیالپرداز و شیفتهی ادبیات شود و حرص خواندن و نوشتن در او رخنه کند.
قسمتی از کتاب نگاهی به زندگی و آثار علی نصیریان:
هنوز چندماهی از ساخت فیلم «گاو» نگذشته بود که مهرجویی دوباره سراغ نصیریان آمد و به او از ایدههایش برای ساخت یک فیلم جدید گفت. فیلم «آقای هالو» در شرایطی ساخته شد که فیلم «گاو» با وجود موفقیتهایی که در میان منتقدان به دست آورده بود، هنوز فرصت اکران پیدا نکرده بود. ظاهراً سرخوردگی مهرجویی از سوژهی تند فیلم «گاو» باعث شده بود، او سراغ یک موضوع اجتماعی کمخطر با محوریت مهاجرت روستاییان به شهر برود؛ موضوعی که در آن روزها به دغدغهای جدی بدل شده بود. داریوش مهرجویی دراینباره گفته است:
«آقای هالو را زمانی ساختم که گاو توقیف بود. انگار یک غلطی کردهایم و حالا باید در فیلم بعد جوری حرف بزنیم که به آقایان هیچجور برنخورد. اگر گاو اجازه میگرفت، قطعاً آقای هالو را نمیساختم و سراغ کار جاندارتری میرفتم.»
«آقای هالو» باعث شد بار دیگر علی نصیریان، عزتالله انتظامی و داریوش مهرجویی در کنار هم قرار بگیرند. مثلثی طلایی که هریک از ضلعهایش بعدها قطب تعیینکنندهای در سینمای ایران شد. داریوش مهرجویی که پیشتر نمایش آقای هالو را به نویسندگی و کارگردانی علی نصیریان دیده بود، از نصیریان خواست تا فیلمنامهی این نمایش را بنویسد. این اولین و آخرینباری بود که نصیریان دست به فیلمنامهنویسی زد.
«وقتی موضوع نوشتن فیلمنامهی آقای هالو را مهرجویی مطرح کرد، آن را پذیرفتم، چون دوست داشتم که این اثر به شکل درستش روی صحنه برود اما بعدها مشغلههایی که در عرصهی بازیگری داشتم باعث شد که دیگر به سراغ فیلمنامهنویسی نروم.»
در آن سالها بهتازگی موج مهاجرت روستاییان به شهر آغاز شده بود. این موج که هر روز شدت بیشتری میگرفت، نصیریان را بر آن داشت تا اثری با همین حال و هوا خلق کند. قصهی او در مورد مرد روستایی سادهلوحی است که به شهر میآید و در بدو ورودش شیفتهی زنی به نام مهری میشود؛ اما وقتی پی به حقیقت میبرد با سرشکستگی از مهری میخواهد که آب توبه بر سرش بریزد و با وی ازدواج کند. اما به جای جواب مثبتِ مهری، کتک سختی از دارودستهاش میخورد و ناگزیر به روستایش بازمیگردد. نصیریان در هنگام خلق متن «آقای هالو»، دلبستگی عجیبی به آن پیدا کرد. سادگی و بدون پیچ و خم بودن شخصیت هالو باعث شد تا با او احساس همذاتپنداری کند؛ حسی که با گذشت سالها هنوز تغییر نکرده و با وجود ایفای نقشهای پرپیچوخم و متفاوت، هنوز دلبستهی همان مرد سادهلوح روستایی است.
«اگر خندهتان نگیرد، باید بگویم که فکر میکنم شبیهترین کاراکتری که تا به امروز بازی کردهام آقای هالو است. این کاراکتر به لحاظ شخصیت سادهاش بهشدت شبیه به من بود و بههمینجهت من ارتباط زیادی با آن برقرار کردم و با گذشت سالها هنوز هم آن را به نوعی نزدیک به خودم احساس میکنم. هنوز همان آدم سادهلوح هستم. من این شخصیت را هم خیلی دوست دارم. چون خودم آن را خلق کردم. مقداری از خودم در آن هست.»
نصیریان در هنگام خلق شخصیت سعی کرد از گرفتن الگوی بیرونی پرهیز کند و دنبال مصداق عینی برای هالو نباشد؛ بااینحال جرقهای که باعث شکل گرفتن کاراکتر هالو شد، مردی بود که او تنها در کسری از ثانیه در میدان توپخانه دیده بود.
«هیچوقت من با آدمی مثل آقای هالو نه مواجه شدم و نه با چنین شخصی حرف زدم. فقط یکبار آدمی را لابهلای جمعیت و در شلوغی آن زمان میدان توپخانه دیدم. توجه میکنید؟ فقط یک لحظه و به صورت محو، چنین آدمی را با آن مشخصات ظاهری و با آن خودنویس در جیب کت و آن کراوات و آن حالت هاج و واج دیدم و عکسش در ذهنم ثبت شد. همهچیز در کوتاهترین زمان رخ داد و بعد، آن آدم میان جمعیت گم شد و من نه توانستم با او حرف بزنم و نه توانستم مواجه شوم. البته همین مدت بسیار کم برخورد و همان یک نگاه، برایم الهامبخش بود.»
همان نگاه کوتاه برای نصیریان کافی بود تا یکی از بهترین کاراکترهایش را خلق کند. مهرجویی تأکید داشت که درست مانند نسخهی نمایشی این اثر، علی نصیریان ایفاگر نقش هالو باشد. در این فیلم، برخلاف فیلم «گاو»، علی نصیریان ایفاگر نقش اول بود و عزتالله انتظامی نقش مکمل را بازی کرد. نصیریان که در فیلم گاو دستمزدی نگرفته بود، برای ایفای این نقش یک قرارداد سیوپنج هزار تومانی امضا کرد. این اولین دستمزد او در سینما بود، نصیریان با همین دستمزدهایی که در اولین آثار سینماییاش دریافت کرد، توانست خانهای را در محلهی قیطریهی تهران، مقابل خانهی انتظامی بخرد؛ خانهای که بعدها آن را فروخت تا مخارج تحصیل فرزندانش را در خارج از کشور تأمین کند.