عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: مدیریت خشم برای والدین
«مدیریت خشم برای والدین» کتابی است نوشتهی سوزان گارسیا که نشر اسپینا آن را به چاپ رسانده است. در ردهبندی هیجانها، به نظر میرسد خشم کمترین مطلوبیت را دارد. بسیاری از ما وقتی عصبانی میشویم، دوست نداریم به این مسئله اعتراف کنیم و حتی بیش از این، از فکر بیان خشمِ خود خودداری میکنیم. این کتاب قصد دارد بحث در خصوص ارائهی راهکارهای عملی مدیریت خشم در روابط والد ـ کودک، یافتن رویکردهای سالمتر به هنگام برقراری ارتباط، نظم و انضباط و پیوند با فرزندان را گسترش دهد.
حتی اگر «فریاد زدن» راحتترین کار باشد، چگونه میتوانید در جایگاه پدر و مادر خشم خود را مدیریت کنید و با فرزندتان همراه شوید؟ به چه شکلی میتوانید بهانهگیری و لجاجت را تحت کنترل درآورید و به خانوادهای آرامتر برسید؟
وقتی فرزندتان فریاد میزند، جیغ میکشد، طبق خواستهتان رفتار نمیکند و از کنترل خارج میگردد، معمولاً نخستین واکنش شما چیست؟ آیا به دیوار خیره میشوید و آرزو میکنید که همهچیز خودبهخود حل شود؟ یا با آرامش کامل، اعضای خانواده را جمع میکنید و همانند یک تیم در کنار هم این مشکل را حل میکنید؟ یا فریاد میزنید تا، هم خودتان و هم فرزندتان، در این فرآیند بیشتر آزرده شوید؟ اگر گزینهی سوم را انتخاب کردهاید، این کتاب دقیقاً راهنمای مورد نیاز شماست.
درست در چنین شرایطی است که مدیریت خشم اهمیت پیدا میکند. از طریق درسها و مثالهای کتاب «مدیریت خشم برای والدین»، بهسرعت متوجه میشوید گزینههای بسیاری به جز خشم وجود دارد که با استفاده از آنها میتوانید به عصبانیتِ خود پایان داده و با فرزندتان پیوند عمیقتری برقرار نمایید.
هدف از نوشتن این کتاب، این نیست که به والدین نشان دهد چگونه خشم را در زندگیشان از بین ببرند. این انتظار خیلی واقعبینانه نیست؛ زیرا خشم احساسی عادی و طبیعی است که باید تجربه کرد. بالعکس، این کتاب قصد دارد به والدین راهکارهای عملی برای کنترل خشم را بیاموزد تا مانع آسیب روابطشان با فرزندان خود شود. پیام این کتاب قابل درک است: وقتی عصبانیت به طریق صحیح مدیریت و به روشهای سالم ابراز میشود، نباید منفی باشد.
پس از خواندن این کتاب، والدین این قدرت را پیدا میکنند که بر هیجانهای خود مسلط شوند و اعتماد فرزندان خود را دوباره به دست آورند. زمانیکه والدین یاد میگیرند بهدرستی خشم خود را مهار کنند، دیگر حس خشم بهانهای برای فرزندپروری مضر محسوب نمیشود.
قسمتی از کتاب مدیریت خشم برای والدین:
به محض اینکه کودک وارد مرحله نوجوانی میشود، در او بهطور طبیعی میل به خودمختاری ایجاد میگردد. به همین دلیل آنان حدومرزهای تعیینشده توسط شما را زیر پا میگذارند، قوانینتان را به چالش میکشند و برای استقلال بیشتر اعتراض میکنند. اگرچه تا حدی قصد و غرض پنهان در رفتار سرکش آنان خوب است، اما شما میتوانید روشهایی را جستوجو کنید که به نوجوانتان استقلالی در مسیر اطاعت از قوانین برقرارشده در خانواده ارائه میدهد، نه خودمختاری در جهت ضایع کردن مدیریت شما.
با گذشت زمان که کودک شما بالغ میشود، مرزهای تعیینشده در ارتباط با رفتار او باید کاملتر شوند تا سطح بلوغ او را منعکس کنند. اگر فرزندان کوچکتر دیگری در خانه دارید، به آنها توضیح دهید چرا خواهر/برادر نوجوانشان از مجموعه قوانین جداگانهای پیروی میکند. علاوهبر ایجاد حدومرزهایی متناسب با سن خودشان، وقتی فرزند نوجوان شما رفتار غیرقابل اعتمادی از خود نشان میدهد یا نمیتواند میزان استقلال داده شده از سوی والدین را مدیریت کند، شما در جایگاه والدین مجدداً به برقراری حدومرزهایی نیاز دارید.
به یاد داشته باشید مرزهای شما، روشهایی برای کنترل نوجوانتان نیستند، مرزها برای فرزند بالغ شما مقادیری امنیت ایجاد میکنند تا خود را بیابند و به یک جوان مسئول تبدیل شوند. خود را به جای نوجوان خود فرض و به چیزهای مختلفی که در این دوران در زندگی او اهمیت دارند، فکر کنید. من مطمئن هستم که در این فهرست به نکات خوبی اشاره نشده است. فرزند شما مایل است بهعنوان بخشی از جامعه بزرگ مردم به حساب آید. برای خودش هویتی بسازد و طعم آزادی را بچشد. بنابراین، با درنظرگرفتن تمامی این صحبتها مرزهایی تعیین کنید و همدلی خود را با جملاتی مانند: «به خاطر دارم وقتی نوجوان بودم درباره این موضوع چطوری فکر میکردم» یا «یادم میاد درباره... چنین احساسی داشتم» ابراز کنید.