جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: فمینیسم و مردان
«فمینیسم و مردان» عنوان کتابی است از نیکی ون در گاگ و با ترجمه ایمان سلطانینسب که نشر چترنگ آن را منتشر کرده است. نامهی سرگشادهی فومزیل ملامبو انگوکا به مردان و درخواست یاری از آنها در پیکار زنان برای برابری جنسیتی در زمان مناسبی نوشته شد. طی چند دههی گذشته در شیوهی زندگی بسیاری از زنان در سرتاسر دنیا دگرگونیهای اساسی به وقوع پیوسته است. آنان به شکلی بیسابقه و پرشمار وارد بازار کار شده و علیه تعصب، تبعیض و نابرابری جنسیتی و خشونت مبارزه کردهاند. دختران نهتنها در بسیاری از کشورها به مدرسه میروند، بلکه همسطح و چهبسا بهتر از پسران و مردان جوان درس میخوانند. مجموعهای از قوانین جدید در سطح ملی و بینالمللی برای حفاظت از حقوق زنان تصویب شده است. اما همزمان، نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی فزونی گرفته، همراه و همدست با محافظهکاری رو به رشد مذهبی و فرهنگی، تهدید به تضعیف دستاوردهای زنان کردهاند. گزارش اخیر سازمان ملل نشان میدهد که پیشرفتهای بهدستآمده طی بیست سال اخیر برای کاهش فقر در جهان، به دلیل قصور و واماندگی در مبارزه با نابرابریِ فزاینده و ناکامی در تقویت حقوق زنان، در خطر بازگشت به روندی معکوس است. اما بعضی امور اصلاً تغییر نکرده است. اکثر مناصب قدرت و اقتدار همچنان در اختیار مردان است. در خشونت مردان علیه زنان که از مرزهای جغرافیایی، طبقاتی و نژادی فراتر میرود هیچ نشانی از کاهش دیده نمیشود. به زنان و دختران در بسیاری از کشورها، همچنان بهمثابه شهروندان درجه دو نگریسته میشود؛ به خصوص اگر فقیر، سیاهپوست یا اقلیت نژادی باشند. با وجود تمام اینها یکی از پیامدهای دگرگونی در زندگی زنان این است که سرمشق و الگوی سنتی مرد بودن -رهبر مقتدر و تأمینکنندهی اصلی خانواده– نهتنها از طرف زنان جسور و شجاعی که به ندای فومزیل ملامبو انگوکا پاسخ دادهاند، بلکه از سوی برخی مردان نیز بهتدریج مورد پرسش و تردید قرار گرفته است؛ مردانی همچون آنتونی و پاسکال. آنتونی ناگزیر فرا گرفت این باور را که همسرش، جنین، مجبور است به تمام دستورات او عمل کند کنار بگذارد؛ و پاسکال دریافت که همچون پدرش دارد به مردی خشن و زورگو تبدیل میشود و برای اجتناب از این وضعیت هیچ کاری از دستش برنمیآمد. این دسته از مردان که تعدادشان در نقاط مختلف جهان رو به افزایش است، نمیخواهند آن کرداری را اختیار کنند که در بسیاری از مردان دیگر شاهدش هستند، یعنی خشونتی ناشی از استیصال و عجز. آنها اقتدار و استیلا بر زنان را تجربه میکنند، اما درمییابند که این تجربه لزوماً باعث خوشبختی و سعادت آنها نیست. کتابهای زیادی دربارهی فمینیسم نوشته شده است، همینطور دربارهی مردانگی، اما تعداد اندکی سعی در آشتی دادن و تجمع فمینیسم و مردان داشتهاند. این کتاب تاریخ تأثیرگذاری نقش مردان در تشکیلات و سازمانهای فمینیستی یا حامی فمینیسم نیست، بلکه بیشتر به دیدگاهی اشاره دارد که در یک زمانهی خاص منظری فراگیر به خود گرفته و سعی دارد گفتار فمینیستی را با جنبش مردان در موضوع برابری جنسیتی در بستری جهانی همگرا کند.قسمتی از کتاب «فمینیسم و مردان»:
در توضیح مدیر عامل نشدن زنان گفته میشود که از کودکی یاد میگیرند جاهطلب نباشند و بیگدار به آب نزنند؛ درحالیکه برعکس به پسران دیکته میشود خودی نشان داده و توانمندی خود را به دیگران اثبات کنند. بحثانگیزترین تفسیر از این موضوع را شریل سندبرگ، مدیر اجتماعی فیسبوک، در سال ۲۰۱۳ در کتابِ خود «به خود متکی باش: زنان، کار و اراده به رهبری» ارائه داده است. او مینویسد: «علاوه بر موانع بیرونی که جامعه پیش پای ما قرار میدهد (و سندبرگ وجود آنها را رسمیت میبخشد)، مانع دیگر، حصاری است که درون خود ما وجود دارد.» لیندا بابکاک و سارا لاشور در کتاب خود، «زنان درخواست نمیکنند: چانهزنی و جدایی جنسیتیم (۲۰۰۳)، یکی از دلایل درآمد کمتر زن نسبت به مرد را بیتمایلی آنها به مذاکره و چانهزنی در محیط کار میدانند. رغبت مردان به مذاکره بر سر حقوق و مزایا چهار برابر زنان است که میتواند طی یک عمر کاری، تفاوتی بالغ بر یک میلیون دلار رقم زند. زنان یا بعضی اوقات نمیدانند که میشود چیزی را مطالبه کرد یا میترسند که رئیس یا همکاران خود را برنجانند. کتاب سندبرگ را برای مقصر جلوه دادن زنان در نرسیدن به موفقیت نقد کردهاند (از مردان در این مورد چندان صدایی بلند نشد). اما موضع کتاب در مورد مقصر دوم کاملاً واضح است: بیش از دو دهه است که وارد بازار شدهام و اوضاع هنوز هم همانطور باقی مانده است. زمان آن رسیده که با واقعیت فروکش کردن انقلابمان مواجه شویم. وعدهی برابری، غیر از خود برابری است. دنیای واجد برابری دنیایی است که زنان، ادارهی نیمی از کشوها و شرکتها را در دست داشته و مردان نیز نیمی از زحمت خانهداری را متقبل شوند. اما این فقط مردان نیستند که میتوانند در مقابل پیشرفت زنان در رسیدن به مراتب بالای شغلی مانعتراشی کنند؛ گزارش موسسهی مککینزی در سال ۲۰۱۴ اعلام میکند: نتایج حاکی از این است که تأثیر عوامل جمعی و فرهنگی در افزایش اعتمادبهنفس زنان برای رسیدن به مراتب عالی مدیریت، دو برابر عوامل فردی است. این گزارش همچنین ما را متوجه این نکته میکند که درک مردان از دشواری راه زنان در رسیدن به مناصب ارشد شدیداً ناچیز است: در حالی که سه چهارم از مردان با افزایش تعداد همکاران زن، تنوع در مدیریت و تأثیر آن بر بهبودی و ارتقای عملکرد شرکت موافقاند، شمار کمتری به چالشهای جمعی پیش روی زنان اذعان دارند. در یک نظرخواهی فقط ۱۹ درصد سختتر بودن راه زنان را در رسیدن به مناصب ارشد مدیریتی تصدیق کردهاند. اذعان نکردن به این واقعیت در مردان تقریباً شش برابر زنان است. با نظر به این نکته، یکی از توصیههای این گزارش حمایت جدیتر مردان از زنان است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...