عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: عواطف در دنیای دیجیتال
«عواطف در دنیای دیجیتال» با زیرعنوانِ شیوههای نوین شکلدهی به حقیقت در جهان معاصر، کتابی است نوشتهی آدریان اسکریبانو که نشر دُکسا آن را به چاپ رسانده است. این کتاب مقدمات راهبردهای پژوهش اجتماعی کیفی دیجیتال دربارهی عواطف را در دنیایی دیجیتال عرضه میکند.
کتاب بر ارتباطات موجود میان بومشناسیهای عاطفی، عواطف به شکل متن و دنیای مجازی، موبایلی، دیجیتال تأکید دارد که ما را به دانش هرمنوتیک عملکردهای احساس نزدیکتر میکند. کتاب، موارد زیر را بررسی میکند:
-تغییرات سازماندهی زندگی روزمره و کار در محیطهای مجازی، موبایلی و دیجیتال.
-تأثیر اپلیکیشنها و شبکههای اجتماعی بر احساسات، عواطف و حساسیتها.
-تغییرات لازم در پژوهش اجتماعی برای بهکارگیری قدرت این اپلیکیشنها و شبکهها در مطالعات اجتماعی.
به این ترتیب این کتاب مجموعهای از عملکردهای پژوهش اجتماعی را به اشتراک میگذارد که امروز برای ضبط و درک عواطف توسعهیافته است و به کار میرود. کتاب حاضر را باید گام نخست در سفر طولانی کاوش ارتباطات نزدیک میان حساسیتها، عواطف و روششناسی پژوهش اجتماعی دانست. این کتاب برای دانشجویان و مدرسان مطالعهی عواطف در حوزهی علوم اجتماعی، شامل جامعهشناسی، روانشناسی، مطالعات سازمانی، قومنگاری، تاریخ و علوم سیاسی جذاب خواهد بود.
آدریان اسکریبانو سرپرست مرکز پژوهش و مطالعات جامعهشناختی و پژوهشگر اصلی شورای ملی پژوهشهای علمی و فناوری در آرژانتین است. او همچنین مدیر مجلهی لاتین امریکن ژورنال آو ستادیز آن بادیز و گروه جامعهشناسی عواطف و بدن در مؤسسهی پژوهشی جینو ژرمانی در دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه بونئوس آیرس است. اسکریبانو هماهنگکنندهی 26 کارگروه با موضوع بدن و عواطف در انجمن جامعهشناسی امریکای لاتین (ALAS) و مدیر ارشد 80 کارگروه با موضوع اجتماع و عواطف در انجمن بینالمللی جامعهشناسی (ISA) نیز است.
در دههی 1960 مارشال مکلوهان (1964) عنوان کرد: از آنجا که فناوریهای جدید به عنوان امتداد حواس ما عمل میکنند، تغییراتی در سیستم اعصاب مرکزیمان ایجاد کردهاند.
اینستاگرام، واتساپ، تیکتاک، فیسبوک و زوم از جمله اپلیکیشنهای فراوانی هستند که وارد زندگی روزمرهی میلیاردها انسان ساکن بر سیارهای شدهاند که روزبهروز، به لطف وجود دنیای مجازی/موبایلی/دیجیتالی در حال کوچکتر شدن است.
شاخههای علوم اجتماعی از بدو ظهور، راهبردهای پژوهشی خود را مطابق با تغییرات ایجادشده در فرایندهای ساختاربندی اجتماعی اصلاح کردهاند.
این کتاب با ارائهی مقدمات راهبردهای پژوهش اجتماعی کیفی دیجیتال دربارهی عواطف، به ما امکان میدهد اجزای اصلی آنها را بازسازی کنیم و با کاربردهایشان در موضوعات مختلف پژوهشهای معاصر آشنا شویم.
قسمتی از کتاب عواطف در دنیای دیجیتال:
در ادبیات اخیر دربارهی عشق، میتوان پژوهشهای عملی، تأملات نظری و رویکردهای معرفتی و روششناختی متنوعی یافت. عشق از منظر ویژگی چندمعنایی خود، از منظر عملکردهای مختلفی که به آن اشاره دارد و از منظر وابستگی جغرافیایی ـ فرهنگی خود، به شکلهای مختلف مورد توجه قرار میگیرد. فقط برای اشاره به برخی مطالعات، این موضوع در پیوند با خانواده و هر شکل از همزیستی روزمرهی جنسیتی گرفته تا پیوندهای عاطفی بررسی شده است. هریک از این شیوهها به یکی از ابعاد چندگانهی عملکرد اجتماعی با هندسهای متغیر و محتمل اشاره دارد.
از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: عشق آنلاین دانشجویان دانشگاه، نگاه انتقادی به عشق بهعنوان یک ملاقات، بررسی روانکاوانهی اهداف عشق، رویکرد عصبشناختی به جایگاه اشک (گریه کردن) در کودکان و بزرگسالان در ارتباط با عشق مادری، جایگاه عشق در قضاوتهای اخلاقی، عشق بهعنوان محرک مراقبت و پژوهش دربارهی تأثیر خطر درکشده از پایان رابطهی رمانتیک بر شدت عاطفهی رمانتیک.
مجموعه مقالات مهمی هم وجود دارد که خصوصاً به برخی جنبههای ارتباط میان عواطف و عشق میپردازند. مالینوسکا و گراتزکه (2018)، از میان موضوعات مختلف، با تحلیل ارتباط میان عشق، اشیا و شکلهای مادی شدن عاطفه، به این موضوع میپردازند که چطور عواطف در اشیا و روابط اجتماعی «تجسم مییابند». هالوانی (2010) سراغ بحث بر ارتباطات میان عشق و گرایش جنسی از چشمانداز اخلاقیات و پیامدهای آن برای جامعه میرود.
انگلیس (2013) تصویری ارائه میدهد از نحوهی نقشبستن عشق در سرمایهداری از چشماندازی مأنوس که بهدنبال پلهای میان عشق، توجه و جامعهی فردگراست. هدف سیباخ (2017) بررسی نحوهی ایجاد ارتباط میان عشق و اجتماع براساس این واقعیت است که خواست و جستوجو به دنبال عشق چیزی است که تقریباً با تمام افراد جامعه، از چشمانداز جامعهشناسی عواطف و جامعهشناسی اخلاقیات در آن اشتراک داریم.
هرچند این کتاب سراغ توجه و همبستگی میان انسانها میرود، انرژی خانواده را نقطه شروع برای نشان دادن چهره «دیگری» از توجه میداند.
صرفنظر از تفاوتهای آشکار میان این پژوهشها، نکتهای مشترک کنار گذاشتن «انتزاع» و یا دیدگاه رمانتیک از عشق است تا آن را بار دیگر عملکردی در نظر بگیریم که از شبکهی پیچیدهی تعاملات میان بشر عبور میکند. عشق بر کنش دلالت دارد و خواستار پاسخ است، جوهری و جزمی نیست، بلکه زمینهای از امکان تقابل، یا عدم وجود آن را در ارتباط میان افراد ایجاد میکند.