عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: سرگذشت اجتماعی خزینه در ایران
«سرگذشت اجتماعی خزینه در ایران» کتابی است نوشتهی سولماز سپهری آزاد که نشر اگر آن را به چاپ رسانده است. این کتاب روایت مقاومتهای مردمی در مقابله با دوش و شکلگیری مطالبهی اجتماعی «خواست خزینه» است و توضیح میدهد که جنبش خزینه چطور و در پی همآیندی کدام نیروهای اجتماعی شکل گرفت؟
از حدود سال 1318، سه سال پس از آنکه فرهنگستان ایران واژهی «بهداشت» را جایگزین لغت «حفظالصحه» و «اداره کل بهداری» را جانشین «ادارهی صحیه» کرد، دستور اصلاح وضع حمامها صادر شد که مراد از آن تعطیلکردن خزینهها و نصب دوشهای مجزا برای آب کشیدن بدن در پایان استحمام بود. شهرداریها عهدهدار همکاری با بهداری شدند که در عمل قدرت اجرایی نداشت و نیز مسئول جامهی عمل پوشاندن به خواست نهادهای قانونی بالاتر مبنی بر ترویج بهداشت عمومی. شهرداری، بهعنوان متولی امر، با همکاری شهربانی و با اهرم اجبار قانون، حمامیها را به تنسپاری به این تغییر وامیداشت. بر سر تغییر در ساختار حمامها -و آنطور که در ابلاغیههای آن زمان نوشته میشد «اصلاح وضع حمام» -سر و صداهایی بسیار برخاست و مبارزهای دامنهدار درگرفت که به کرسی نشاندنش چون با حدوث جنگ جهانی دوم و اشغال ایران نیز همراه شد، از اواسط حکومت رضاشاه تا اواخر دههی چهل شمسی به طول انجامید. پیامد تغییر در ساختار حمام تنها تغییری ساده در آداب مأنوس شستوشو نبود، که البته آن هم در جای خودش حائز اهمیت است. حمام عمومی قرنها بخشی مهم از زندگی روزمره و حیات اجتماعی مردم بوده است؛ مکانی برای گردهمآمدن، تفریحات دستهجمعی، مذاکرات و کسبوکار، قهر و آشتی، دوستی و دشمنی، جادو و جمبل و خرافات. حمام عمومی فصلی جداییناپذیر از آئینها و رسوم رایج زندگی مردم بود. تغییر ساختار حمام و جایگزینکردن خزینه با دوش، در اصل، حمام عمومی را به حمام انفرادی (نمره) بدل میکرد؛ تغییری که پیامدش تمام آن بخش زیست اجتماعی را که در عمومیت آن فضای مهآلود رقم میخورد، میشست و از مدار زندگی میزدود؛ اما در کنار این قبیل علل و عوامل و دلایل نهان و آشکار، یکی از بارزترین علل مخالفت با دوش آن بود که با فنای خزینه، امکان به جای آوردن فریضهی غسل ارتماسی نیز -که تنها با فرورفتن یکبارهی تمام بدن در آب کُر صحت مییافت- به یغما میرفت. ازاینرو، عدهای تا حد ممکن در برابر آبکشیدن بدن زیر دوش مقاومت کردند، تا آنجا که خواست خزینه به مطالبهای اجتماعی بدل شد. مردم به هر قیمتی خودشان را به آب و آتش میزدند تا بتوانند در خزینه غوطهور شوند و این خواست فزاینده موجب شکلگیری و ظهور پدیدهای شد که میتوان آن را «خزینهی یواشکی» نامید. مردم و گرمابهداران برای دستیافتن به «خواست خزینه» ناگزیر بودند به لطایفالحیل بیاویزند.
چرا مردم دوش را نمیپذیرفتند و غسل کردن را جز در خزینه درست نمیدانستند؟ پاسخ به چنین پرسشی از تاریخ، محتاج بینشی است تبارشناسانه؛ رویکردی که در پی بداهتزدایی از امور است تا نشان دهد چیزها، آنطور که به نظر میرسند، درونمایههایی بیچونوچرا و آشنا نیستند، بلکه محصول برخی تغییرات تاریخی خاصاند. هدف تبارشناسی پردهبرداشتن از راز مکتوم لحظهی تغییر تاریخیِ خاص است؛ اما با چه سازوکارهایی در دام تاریخ خاص و عقلانیتهای خاصمان گرفتاریم؟
قسمتی از کتاب سرگذشت اجتماعی خزینه در ایران:
خزینه اتاقی است مربعشکل به طول و عرض هفت هشت پا و در میان آن صفحهی بزرگی از مس به شکل سینی کاملاً صاف هست که زیر آن را با خار و خاشاک و سرگین اسب آتش میکنند. صفحهی مسی آبی را که در خزینه است گرم میکند و چون آب به اندازه گرم شد، کارگر حمام بر بام میرود و در بوق میدمد تا کسانی را که میخواهند به حمام آیند، آگاه سازد. خزینه بیش از هر چیز مکانی است برای به جا آوردن انواع غسلهای واجب و مستحب: غسل جمعه، غسل اول ماه، غسل شبهای عزیز، غسل شب سال نو، غسل بعد از عاشورا و اربعین که از عزا درمیآیند. غسل شبهای احیا و قدر، غسل جنابت و زفاف و حیض و نفاس و استحاضه و قلیله و کثیره و مسِ میت و جبیرهی خود که آب هرکدام از این غسلها نیز برای نیتی لازم است. ازاینرو، براساس دستورات و احکام شرعی، ابعاد حوضچهی خزینه و در اصل حجم آبش میباید به میزانی باشد که آب کُر به حساب آید تا پاک دانسته شود. خزینه روی آتشخانهی حمام قرار دارد و آبش از حرارت آتش گلخن گرما میگیرد. آب خزینه را معمولاً هفت هشت روز یکبار عوض میکنند، اما کارگر حمامی هر روز پیش از شروع کار حمام با شاخهی درخت، چرک و مو و کثیفیهای مانده روی آب را میزداید و مقداری آهک در آن میریزد.
در تاریکروشنای خزینه، گرد بر گرد حوضچهای که در میان است، اینسو و آنسو سایههایی چمباته زدهاند. مردها بر ریش و زنها بر گیسشان رنگ و حنا و سپس خضاب میمالند، بر ناخنها و دستوپایشان نیز حنا میگذارند و زنها کف پاهایشان را حنانگار میکنند و تا موها و ناخنها بهخوبی رنگ گیرد و حنا خشک شود، بر سکوهای کنار خزینه، ساعاتی همانطور چمباته و بیحرکت مینشینند. در این دقایق سکون و انتظار، گپوگفتها گل میاندازد. مشتریانِ هر حمام غالباً افراد محلی هستند که در کنار هم مینشینند و دقایق را با پچپچههای در گوشی، شوخی و خنده، حل و فصل مناقشات، خبرگیری و خبرپراکنی، حرفهای خالهزنکی، خبرچینی و استراق سمع، مشاجرات لفظی، زبان گشودن به شکوه و گلایه و گاه دلسبک کردن و غمگساری با همدل و همزبانی سپری میکنند. آن میان، در آب گرم خزینه افرادی غوطه میخورند و یا غسل میکنند. اهمیتی که عمل غسل در حیات مذهبی افراد دارد، به خزینه جایگاهی ویژه میدهد.
خرید کتاب سرگذشت اجتماعی خزینه در ایران