جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: بیپروایی در قلمرو فیزیک و فلسفه
کتابی است به قلم مهدی چهل تنی از انتشارات رامند و با زیر عنوان "آیا جهان به خدا نیاز دارد؟" محوریت این کتاب نگاهی است به طرح بزرگ اثر استیون هاوکینگ. این جهان چگونه باید باشد تا شما خدا را باور کنید؟ تاکنون هیچ ملحدی پاسخ درست و روشنی به این پرسش جدی نداده است! به فرض وجود خدا، جهانِ خدا ساخته، چه ویژگیهایی باید داشته باشد تا خدا را باور کنید؟ این جهان چگونه باید تدبیر میشد که ملحدان، تدبیرهای به کار رفته در آن را بارور کنند؟ با این فرض، هر کسی برای ادارهی جهان باید ساز و کاری پیشنهاد میکرد و طرحی میریخت. یکی جهانی میخواست مطابق با خواستههای خود و یکی دیگر، جهانی میخواست دمساز با مزاج خود و دیگری. از شگفتیهای کتاب هاوکینگ این است که ادعا میکند: فلسفه مرده است! اما بیش از نود درصد مباحث و نتیجهگیریهای او کاملا فلسفی است و ربطی به تجربیات و علم فیزیک ندارد. هاوکینگ زندگی انسانها را تا حد یک ماشین زیستی و بازیهای کامپیوتری تنزل میدهد. این نظریهها، عقلانیت را نیز ویران میکند و آن را به سطح تبادلات فیزیکی و شیمیایی تقلیل میدهد. کسانی که عجولانه جهان را به تصادف موکول میکنند، در واقع معنای جستوجوی علمی را ویران کردهاند. این کتاب، تنها پاسخ به نظریههای هاوکینگ در کتاب طرح بزرگ نیست. اما در آن کتاب مسائل سرنوشتسازی هست که پیش و پس از کتاب هاوکینگ در مقالهها و کتابهای علمی دیگری از نویسندگان نامدار، سالهاست که تکرار میشود.قسمتی از کتاب بیپروایی در قلمرو فیزیک و فلسفه:
شاید در تاریخ علم فیزیک، کمتر نظریهیی مانند اصل عدم قطعیت اختلاف دراز آهنگ و طولانی به وجود آورده باشد. بسیاری از فیزیکدانان مشهور از جمله بور، هایزنبرگ، هاوکینگ و... ناتوانی در تعیین دقیق موقعیت ذره را به ذات طبیعت نسبت داده و منکر اصل علیت شدهاند. البته فیزیک دانان مشهور دیگری مانند انشتین و شرودینگر تا آخر با انکار اصل علیت مخالف بودهاند. جملهی مشهور انشتین: "خدا تاس بازی نمیکند." اشارهیی به همین مخالفت است. ممکن است صاحب نظرانی که کتاب طرح بزرگ اثر هاوکینگ را مطالعه کردهاند، خرده گیرند که با وجود چنین تاکیداتی از هاوکینگ در طرح بزرگ که: این کتاب ریشه در مفهوم جبرگرایی علمی دارد و جبرگرایی علمی که لاپلاس صورت بندی کرد در حقیقت پایه و اساس تمام علم مدرن بوده و اصلی است که در طول این کتاب از اهمیت زیادی برخوردار است. حالا چهطور تو میگویی او از منکران اصل علیت است؟ اما بنده نیز عذری دارم که مطالعه فرمایید: یکی از مشکلات فهم ایدههای هاوکینگ تناقض گوییهای او است که اغلب از دقت کافی در مبانی منطقی عاری است. شما آن دو عبارت را با این عبارات در همان کتاب مقایسه فرمایید: مفهوم احتمال در نظریات کوانتومی کاملا متفاوت است. این مفهوم بیانگر ذات تصادفی طبیعت است. انشتین این نظریه را چنین تعبیر میکند: گویی خدا قبل از تصمیمگیری در مورد نتایج فرآیندهای فیزیکی تاس میاندازد. هاوکینگ مانند غالب فیزیکدانان اصول مکانیک کوانتوم را پذیرفته و باز مانند بعضی، نتایج احتمالی آن را به طبیعت و نه به مشاهدهگر نسبت میدهد؛ آنجا که میگوید: بیانگر ذات تصادفی طبیعت است، یعنی انکار آن علیتی که همه میشناسیم. ذات تصادفی با علیت تناقض آمیز است، مگر آنجا که استاد تصمیم میگیرد معجزه را انکار کند. آری او گفته است: این دیدگاه ما را به سمت پذیرش جدیدی از جبرگرایی پیش میراند. اما خلاف آن نیز گفته است. استاد گاهی از جبرگرایی علمی سخن میگوید، گاهی از تصادف ذاتی. سرانجام او به جبر علمی باور دارد یا به تصادف محض؟ پاسخ این است که به هر دو. او باور دارد که قوانین علمی بر جهان حاکم است اما تا کجا؟ این کجا در اظهارات او چندان معلوم نیست. اما ظاهرا به نظر او در پشت صحنهی حوادث ظاهری و بطن وقایع، تصادف ذاتی است و نظمهای احنمالی نیز از کثرت تصادفها سر برآوردهاند. جهان فرضی او، یا واژهی خوششانسی که بارها برای توجیه جایگاه فضایی زمین به کار میگیرد، حکایت از باور او به تصادف در بطن و عمق طبیعت است. او هرگز نمیخواهد با این سوال مواجه شود که اگر تصادف نباشد، ناگریز نظم برقرار است. نظمی که حکایت از تدبیر و اندیشه میکند و خدای ناکرده پای خالق را به میان میآورد!
در حال بارگزاری دیدگاه ها...