عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: بازگشت طالبان (افغانستان پس از خروج طالبان)
«بازگشت طالبان» کتابی است نوشتهی حسن عباس که نشر ثالث آن را به چاپ رسانده است. خروج نیروهای امریکایی از افغانستان و ورود فاتحانهی طالبان به هرات، مزار شریف و کابل جهان را در بهت فرو برد. هیچکس گویا آنچه را در تصاویر تلویزیونی میدید باور نمیکرد، گروهی شورشی بهراحتی قدرت حاکم را کنار میزدند و مردم در افغانستان ماتومبهوت به تحقق کابوسهای خود مینگریستند. دو دهه زمانی مناسب برای فراموشی فجایع گذشته نیست و حال مردم با خط رنجهای قدیمی رخبهرخ شده و ناگزیر به هر دری میزدند تا پناهی برای خود بیابند. بهت دولتها نیز کم از مردم نداشت؛ تا چند ماه قبل سناریوی پرطرفدار این بود: «امریکا پس از میلیاردها دلار هزینه، چشم روی افغانستان و اعتبار خود نخواهد بست.» بهت اولیه جای خود را به این سؤال داد که چرا هیچکس این روزها را پیشبینی نکرد؟ طالبان چگونه در بازی پنهان پیروز شد و این طالبان آیا همان طالبان پیشین است؟ آنچه بیش از پیش در آن روزها مورد تردید قرار گرفت «شناخت» از طالبان بود؛ حال پس از گذشت ماهها همچنان «شناخت» حلقهی مفقودهی مطالعات افغانستان و طالبان است. ازاینرو، تلاش اندیشمندانی چون حسن عباس در نوررسانی به بخشی از تاریکی فهم درخور توجه و سپاس است. حسن عباس استاد برجستهی دانشگاه دفاع ملی در واشینگتن است. وی سابقهی همکاری با دولتهای بوتو (1994-1996) و مشرف (1999-2001) را در کارنامه دارد و سالها دربارهی گسل بحران در منطقهی جنوب آسیا با تأکید بر پاکستان و افغانستان تحقیق کرده است. حوزهی تمرکز وی افراطگرایی و گروههای خشونتورز است و کتابهای «احیای طالبان: خشونت و افراطگرایی در مرز افغانستان و پاکستان»، «سقوط پاکستان به دام افراطگرایی: خدا، ارتش و جنگ علیه تروریسم» و «بمب هستهای پاکستان: روایت سرپیچی، بازدارندگی و انحراف» از آثار وی در این حوزه هستند.
حسن عباس در بازگشت طالبان؛ پس از خروج نیروهای امریکایی سعی در معرفی طالبان دارد؛ نه آن طالبانی که تصویرش در دههی 1990 در اذهان به ثبت رسیده، او تأکید دارد: «خطای راهبردی کشورهای منطقه و جهان در بیقیدی، بیتوجهی و عناد در شناخت پدیدهی شوم طالبان بودهاند و حال متهم به تماشای قدرتنمایی آنها در افغانستان هستند.»
روایت عباس از طالبان در کتاب بیش از آنکه به شناخت طالبان جدید کمک کند، آینهای تمامنما از غفلت کشورهای همسایه و حتی جهان غرب از تغییر و تحولات در درون طالبان است. او با مصداقهایی روشن نشان میدهد که همه میدیدند چه در حال رخدادن است؛ ولی یا از درک آن عاجز بودند، یا آنها را محتوم به عزلتگزینی و عملیات محدود در جغرافیایی محدود میدیدند و یا باور داشتند آنها ارزش وقتگذاشتن ندارند و هرآنچه باید از آنها بدانیم، میدانیم! طالبان در دوحه بسیار روشن بازی کردند و نشانههای لازم را به طرفهای مذاکره و نیز ناظران بینالمللی فرستادند، ولی گویا جهان از دیدن واقعیت جدید طالبان عاجز بود یا به پذیرش آن تمایل نداشت و یا به بیان بهتر دوست نداشت باور کند روزی کابل آنها را خواهد دید. عنصر هویتبخش طالبان، صراحت لهجه، پایمردی بر اصول و زنجیرشکنی است، چگونه مذاکرهکنندگان و ناظران با خود اندیشیدند میتوانند بر آنان لجام زنند و در ساختمانهای دولتی افغانستان آنها را در ساختار از پیش تعیینشده بنشانند و انتظار پذیرش و لبخند از آنان، یعنی «گروهی ساختارشکن»، داشته باشند.
طالبان در میانۀ سالهای 2018 تا 2021 خود واقعیاش را به نمایش گذاشت ولی گویا هیچکس نمایشی را که در مقابل چشمانش در حال اجرا بود بررسی و تدقیق نمیکرد.
قسمتی از کتاب بازگشت طالبان؛ افغانستان پس از خروج امریکا:
پس از تسلط مسالمتآمیز و غیرمنتظره بر کابل، طالبان دومین دورهی حکمرانی خود را با پیامهای مثبتی آغاز کردند. انعامالله سمنگانی، یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی طالبان در هفدهم اوت 2021 برای کارکنان دولت در سراسر افغانستان اعلام عفو عمومی کرد و بهطور شگفتانگیزی از زنان برای پیوستن به دولت دعوت کرد. این بیانیه در بحبوحهی وحشت، هنگامهای که بسیاری از مردم برای خروج از کشور به فرودگاه هجوم میآوردند، برای مدت کوتاهی موجی از آرامش را برقرار کرد.
درحالیکه سفارتخانههای خارجی در حال تخلیه بودند و فرودگاه کابل را آشوب فراگرفته بود، بسیاری از چهرههای برجستهی طالبان از دوحه به کابل آمدند. در چنین شرایطی نخستین کنفرانس مطبوعاتی خود را در هفدهم اوت 2021 برگزار کردند. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، مسئولیت این نشست خبری را بر عهده داشت؛ مجاهد چهلوچهار ساله و فارغالتحصیل دارالعلومِ حقانیهی پاکستان و از مدیران باسابقهی رسانههای طالبان که صدای او برای خبرنگاران بینالمللی کاملاً آشنا بود. او همواره به تماسهای تلفنی رسانهها پاسخ میداد و مدیریت صفحات اجتماعی طالبان را بر عهده داشت. بااینهمه، شمار اندکی چهرهی او را در اولین حضور عمومی تشخیص دادند. او بهقدری در کارش خبره بود که همگان در تردید بودند آیا فقط یک نفر سخنگوی طالبان است یا تیمی پشت صحنه وجود دارد و از یک اسم برای پنهان کردن هویت چند نفر استفاده میشود. طالبان مهارت بالایی در ساخت هویت جدید برای نیروهای اصلی خود داشتند و تا حد ممکن امنیت آنها را در طول شورش تأمین میکردند. پس از مدتها، هویت رازگونهی ذبیحالله مجاهد برملا شد و جان سیمپسون، روزنامهنگار کهنهکار بیبیسی، او را چنین توصیف کرد: «مرد تا حدی میانهرو و خوشرو.»
کنفرانس مطبوعاتی نشاندهندهی رگههایی از تفکر جدید طالبان و نقشهی راه اولیهی آنها بود:
پس از آزادی این ملت، امارت اسلامی قرار نیست از کسی انتقام بگیرد؛ ما از کسی کینهای به دل نداریم. میخواهم به کشورهای همسایه و کشورهای منطقه اطمینان دهم، اجازه نخواهیم داد از خاک ما علیه هیچ فرد و کشوری در جهان استفاده شود (...)
به شما اطمینان میدهم که هیچکس پشت درِ خانه مردم نخواهد رفت. از وجود آنان در آینده استفاده میشود. به فرمان امارت هیچکس در کابل به جرم کار و ترجمه برای دیگران تحت تعقیب و بازجویی قرار نخواهد گرفت (...)
به نظر میرسید طالبان بر ترمیم وجههی بینالمللی خود تمرکز کرده و از سیاستهای پیشین خود فاصله گرفتهاند. مجاهد در پاسخ به این سؤال که آیا آنها از نظر ایدئولوژی تغییر کردهاند یا خیر، گفت:
ملت ما مسلمان است؛ چه در بیست سال پیش و چه حالا. وقتی صحبت از تجربه، بلوغ و بینش به میان میآید، در مقایسه با بیست سال پیش تفاوتهای بسیاری ایجاد شده است. اقدامات آیندهی ما متفاوت با گذشته خواهد بود و این شکلی از فرآیند کمال است.
این سخنان فضایی را در اختیار طالبان قرار داد که تا حد ممکن خانه را سروسامان دهند. اتفاقات مهمی در قندهار در جریان بود. ملا هبتالله، رهبر ارشد طالبان، در حال رایزنی با چهرههای مهم طالبان برای تصمیمگیری دربارهی تشکیل دولت بود. در همین میان، اولین ضربه را داعش خراسان به طالبان وارد آورد و طی حملهای انتحاری در بیستوششم اوت 2021 در فرودگاه کابل، بیش از صدوهفتاد افغان و سیزده سرباز امریکایی کشته شدند. بخش اعظم کشتهها از میان افغانهایی بود که برای خروج از افغانستان در آنجا گرد آمده بودند. هدف از این حمله به رخ کشیدن ظرفیت کشتار و نیز اخلال در روند تحکیم قدرت طالبان بود.