عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
سینما-اقتباس: اوپنهایمر
«اوپنهایمر» فیلمی است به کارگردانی کریستوفر نولان و محصول سال 2023 سینمای امریکا. جان آدامز در جایی گفته: به نوعی میشود گفت بمب اتم مجموعهی تمام باورهای امریکاست ــ هم باورهایی که تقویتمان میکنند، هم آنهایی که ما را به مشکل بزرگی در دنیا تبدیل میکنند.
سه مرد بیشترین نقش را در ساخت بمب اتم و بعد هم بمب هیدروژنی داشتند و در تصمیمگیریهای منجر به بمباران ژاپن در سال 1945 کاملاً دخیل بودند، سرآخر در جلسهی دادرسی محرمانهای در واشینگتن ــ که در تاریخ بهعنوان یک اشتباه قضایی بسیار معروف ثبت شده ــ با هم گلاویز شدند.
جورج کنن، دیپلمات سابق، در مراسم یادبود رابرت اوپنهایمر در شهر پرینستن ایالت نیوجرزی گفت: «هیچکس به اندازهی او خواستار جلوگیری از فجایع ناشی از ساخت سلاحهای کشتار جمعی نبود. او به منافع بشر فکر میکرد و بهعنوان یک امریکایی میخواست از طریق جامعهای که به آن تعلق داشت، این خواستهها را دنبال کند.»
رابرت اوپنهایمر پدر بمب اتم بود و ادوارد تلر مبتکر بمب هیدروژنی که بعدها بهشدت با اوپنهایمر درگیر شد. لوییس استراوس هم شغل اصلیاش بانکداری بود، اما علاقه و دانش بالایش در سیاستهای هستهای و سختکوشیاش مقامات ایالات متحده را مجاب کرد تا اوپنهایمر را در فضای تیره و خفقانآور مککارتیسم در دههی 1950 محاکمه کنند.
جالب است که هر سهشان از پدر و مادرهایی با اصالت کاملاً اروپایی به دنیا آمدند: آلمان، مجارستان و اتریش.
بیتردید رابرت اوپنهایمر یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ معاصر است؛ کسی که نقش اصلی را در طراحی و ساخت بمب اتم و در پی آن، آغاز عصر هستهای ایفا کرد. از اوت 1964، که ایالات متحده دو بمب هستهای روی هیروشیما و ناگازاکی انداخت، دورانی تلخ و تاریک در تاریخ بشریت آغاز شد و دنیا به سمت جنگ هستهای پیش رفت. در پی این اتفاق، کشورهای قدرتمند در رقابتی دیوانهوار به دنبال ساخت سلاحهای هستهای قویتر افتادند. این رقابت تا جایی پیش رفت که حتی شرکتکنندگان در آن هم از قدرت بمبهای ساختهی دست خودشان به وحشت افتادند و تصمیم گرفتند آن را بیش از این ادامه ندهند.
اوپنهایمر نخستین فیلمنامهای است که نولان بهصورت اول شخص نوشته است، زیرا او میخواست روایت از زاویه دید اوپنهایمر منتقل شود. خودِ نولان بافت فیلم را «نحوهی تعامل شخصی با امر تاریخی و ژئوپلیتیک» با هدف تبدیل آن به یک داستان هشداردهنده توصیف کرده است.
نولان بیش از 20 سال به ساخت فیلمی دربارهی اوپنهایمر فکر میکرد. او خاطرنشان کرد که اوپنهایمر هرگز علناً به خاطر نقش خود در بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی عذرخواهی نکرد، اما همچنان میخواست اوپنهایمر را در جایگاه احساس گناه واقعی به خاطر اعمالش به تصویر بکشد و معتقد بود که این موضع درستی است.
قسمتی از کتاب اوپنهایمر (دنیای ویران):
اوایل سال 1942، آرتور کامپتن، استاد باسابقهی فیزیک از اوپنهایمر خواست تماموقت روی پروژهی بمب کار کند. اوپی آن موقع داشت زیر نظر گرگوری بریت کار میکرد: فیزیکدان نظری و عضو کمیتهی اورانیوم با عنوان عجیب «هماهنگکنندهی شکافت سریع».
بریت وسواس زیادی روی امنیت پروژه داشت، برای همین جلسههایشان سخت بود و اطلاعات زیادی از آنها درنمیآمد. چهار ماه بعد از ورود امریکا به جنگ، در بهار 1942، بریت با دلخوری از این پروژه استعفا داد و جا را برای اوپنهایمر باز کرد تا مسئولیت تحقیقات هستهای را بر عهده بگیرد. اوپی ابتدا سعی کرد استعدادهای جامانده را به کار بگیرد. برای همین پایش را در یک کفش کرد که مجوز امنیتی تلر صادر شود.
تلر از اینکه از فرآیند ساخت بمب ــ که حالا در شیکاگو متمرکز بود ــ کنارش گذاشته بودند، خیلی ناراحت بود. بهش گفته بودند دیگر به او نیازی ندارند، چون مشکلات تئوری حل شدهاند؛ اما خودش فکر میکرد برای این است که او و میتزی در اصل زادهی کشور دشمن بودند. برای همین، از ورود به پروژه خیلی خوشحال شد.
با هیجان زیادی به شیکاگو رفت، اما فهمید هیچ نقشی برایش در نظر نگرفتهاند. برای همین کنار یک فیزیکدان لهستانی ـ امریکایی مشغول شد و با هم پیشنهاد فرمی را بررسی کردند: اینکه انفجار شکافتی هم میتواند باعث واکنش گرمایشی هستهای شود.
اینطوری فرصتهای جدیدی پیش میآمد، چون دیگر نیازی به آن همه اورانیوم 235 نبود؛ اما تلر خسته و ناامید شده بود، چون همهی اشعههای ایکس یکجا منتشر نمیشدند و واکنش گداختی هم اتفاق میافتاد. درواقع، گستره و بزرگی انفجار هیچ حد و مرزی نداشت.
سرآخر، اوپنهایمر در تابستان از تلر خواست نزد هانس بث و چند دانشمند دیگر در برکلی برود تا دربارهی کلیت پروژه با هم حرف بزنند. جلسهشان در یک اتاق زیرشیروانی بالای ساختمان اداری پشت درهای بسته بود و کلید اتاق را فقط اوپی داشت.
حالا معلوم میشود چرا تلر هیجانزده بود. دسترسی به دوتریوم (ایزوتوپ سنگین هیدروژن) راحتتر از اورانیوم 235 بود و تا پاییز 1943 میتوانستند 100 کیلوگرم دوتریوم (و فقط 60 کیلو اورانیوم) داشته باشند. از طرفی هم گروه اصلی محققان داشتند ابعاد انفجار بمبهای شکافتی را بررسی میکردند ــ و نتایج را از انفجار بزرگی در سال 1917 برونیابی میکردند.
کمیتهی ماد گفته بود نوترونها باید تقریباً 10 سانتیمتر در هر ثانیه بروند و بعد هم برگردند و به اورانیوم برخورد کنند. پس برای شروع واکنش زنجیرهای، به سرعتِ 20 سانتیمتر بر ثانیه نیاز بود.
تلر بعدها نوشت اوپنهایمر، بهعنوان رییس پروژه، «برخورد بسیار بهتر و صمیمانهتری نسبت به قبل نشان میداد. نمیدانم چطور این قابلیت مدیریت دیگران را پیدا کرد. کسانی که او را از قبل میشناختند، خیلی غافلگیر شده بودند».
درواقع، اوپنهایمر یاد گرفته بود که غرورش را کنار بگذارد.