عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
خلق محتوا، خلق مشتری/ پنج عادت سَمّی بازاریابی که باید از آنها اجتناب کنید
فشار بر بازاریابان برای عملکردی که بازگشت سریع سرمایه و سود را تضمین میکند بیش از هر زمان دیگری در حال افزایش است و بازاریابان تمام تلاش خود را برای تحقق این جادو انجام میدهند. متاسفانه مسائل ناامیدکننده میتواند اقدامات ناامیدکنندهای را به همراه داشته باشد. این بدان معناست که یک سری عادات در بازاریابی در نهایت به «سَمّی» تبدیل میشوند و به بازاریاب و تعامل مشتری با یک نامِ تجاری آسیب میرسانند.
در این مقاله نگاهی میاندازیم به برخی از این عادتهای آسیبزا که میتواند برای تلاشهای بازاریابی و نتیجهی کسبوکار سمّی باشد.
*برنامههای بازاریابی در راستای رضایت صندلیهای مدیریتی و نه مشتری
آیا مشغول انجام «بازاریابی» هستید که فقط مدیر عامل را راضی کنید و نه مشتری نهایی را؟ شما تنها نیستید.
یکی از سمیترین عادتها در بازاریابی زمانی است که مدیر عامل یا مدیران میانی، ظاهر و احساس برند، شیوههای پیامرسانی، طراحی و شکلوشمایل وبسایت و تقریباً همه چیز را دیکته میکنند. این کار صرفاً براساس انتخابهای شخصی و بدون توجه به خواستههای مشتری انجام میشود. بازاریابان نیز در نهایت وارد چرخه غلط «عملکرد برای رضایت صندلیهای مدیریتی» میشوند و نه مشتری. نتیجهی نهایی یک نوع بازاریابی عقیم، خشک و جدا از چیزی است که با تعامل با مشتری به دست میآید.
* سرنخهای بازاریابی را نسوزانید
بسیاری از «سرنخ»های تولید شده توسط فعالیتهای جانبی بازاریابی به شکل سریع و خودکار به فروش سریع منجر نمیشوند. سعی کنید میل به خرید را در مشتریان خود ایجاد کنید . تحقیقات نشان میدهد که مشتریان بالقوه تا زمانی که «میلِ به خرید» در آنها پرورش یابد با چندین بخش محتوایی که به شکل هوشمندانه برنامهریزی شده درگیر میشوند. سرنخها نیز میبایست به آرامی پرورش یابند.
*ناکارآمدیهای داخلی
مدیریتِ ضعیفِ عملیات بازاریابی میتواند حتی درخشانترین استراتژیهای بازاریابی را از بین ببرد. کارتهای بیپایان پروژههای گوناگون، چتهای شلوغ در تمام ساعات، جلسات طولانی و مدام که در آن تیم بازاریابی ساعتها را صرف یادداشت مطالب غیرعملی و غیرکاربردی میکنند، تصمیمات جلسات و فرآیندهای تصویب بسیار پیچیده، همهی اینها میتوانند بهطور قابلتوجهی برنامههای بازاریابی را به تاخیر بیندازد و بهسرعت منجر به فرسودگی تیم شود.
با سرمایهگذاری بر روی افراد، ابزارها و فرآیندهای مناسب میتوانید بازاریابی را ساده کنید، هزینهها را مدیریت کنید و زمان فروش و کسب سود را به میزان قابلتوجهی کاهش دهید.
برخی از موفقترین کسبوکارها نیز ممکن است در این تلهها بیفتند و در این مورد باید بسیار هشیار باشند.
*یکهتازی!
بازاریابان بیش از هر زمان دیگری تحت نظارت هستند؛ مجبورند کار بیشتری انجام دهند و پاسخگویی بیشتری برای درآمدشان داشته باشند و اولین کسانی هستند که در هنگام اشتباه در خط آتش قرار میگیرند.
گزارش اخیری که با همکاری کمیسیون کار منصفانه آماده شده، نشان میدهد که یکهتازی اغلب در جایی اتفاق میافتد که دستورات تبصرهایِ گوناگونی در سازمان وجود داشته باشد. نتایج یک بررسی در یک سازمانِ «کمالگرا» اخیراً نشان داده که متخصصان بازاریابی و ارتباطات بدترین عملکرد را در میان ردیفهای شغلی گوناگون داشتهاند، با بالاترین فرسودگی شغلی با 83.3 درصد. کمالگرایی را کنار بگذارید.
*اضافه بار بخشهای محتوایی
برای موفقیت و مقرون بهصرفه بودن یک کمپین محتوایی واقعا به چند زیربخش نیاز است؟ اغلب میبینیم که که یک شرکتِ نهچندانبزرگ، در یک دپارتمان محتوای ویدئویی، یک دپارتمان روابط عمومی، یک دپارتمان بازاریابی محتوا، کپی رایترها، مدیررسانههای اجتماعی، طراح و یک دپارتمان بازاریابی دیجیتال راهاندازی کرده است؛ سپس آنها یک مدیر بازاریابی جوان را استخدام میکنند تا همهی آنها را مدیریت کند. این باعث هدررفتن بودجههای سازمانی و اتلاف وقت و منابع ارزشمند است.
در سازمانها میبایست بازاریابها به کمک خروجیهای بخش محتوا، مشتریان را اقناع و از سردرگمکردن آنها در دالانهای پیچیده و تودرتوی سازمانی خودداری کنند.
منبع: مارکتینگ مگ
مترجم: محسن امینی