جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

بیوگرافی: روپرت اسپیرا

بیوگرافی: روپرت اسپیرا

 

روپرت اسپیرا معلمِ معنوی انگلیسی، فیلسوف و پژوهشگر در آکسفورد انگلستان است. درست پیش از شروع کاوش معنوی رسمی خود، اسپیرا در نمایشگاهی که توسط مایکل کاردیو سفالگرِ استودیویی در مرکز هنری کامبرول در لندن برگزار می‌شد شرکت کرد. او در سال 1977، همراه با هنری هاموند در کالج هنر و طراحی وست ساری تحصیل کرد و از سال 1980 تا 1982 نزد مایکل کاردیو که در آن زمان هجده ساله بود در سفالگری بریج ونفورد شاگردی کرد. او در سال 1983 و در مقطع کارشناسی از کالج هنر و طراحی وست ساری فارغ‌التحصیل شد.

در سال 1984، اسپیرا استودیوی خود را در لور فرویل در همپشایر افتتاح کرد، سپس استودیوی خود را در سال 1996 به شروپ‌شایر منتقل کرد. قطعات او را می‌توان در مجموعه‌های خصوصی و عمومی در سراسر جهان یافت.

در سال 1996، او کارگاه سفالگری خود را در مزرعه کلیسا در شروپ‌شایر راه‌اندازی کرد. در آنجا بود که سبک او از یک سبک پیچیده‌تر به سبک مینیمالیستی، ظریف‌تر و پیچیده‌تر در اندازه‌های مینیاتوری تا مقیاس بزرگ تغییر کرد. درحالی‌که او به ساخت و فروش سفال‌های پیچیده‌تر ادامه می‌داد، اکنون او بیشتر با سفال‌های استودیویی مینیمالیستی جدیدتر خود شناخته می‌شود. شناخته‌شده‌ترین اثر او، اثری است که بر روی آن اشعاری از خودش و کاتلین رین، شاعر مشهور بریتانیایی نوشته شده است. اشعار در آثار او یا به سبک اسکرافیتو در لعاب خراشیده شده‌اند یا به‌صورت حروف برجسته یا در یک بلوک مربع یا در یک خط در سراسر سطح ظرف نوشته شده‌اند.

اسپیرا سفر معنوی خود را با خواندن اشعار مولانا در 15 سالگی آغاز کرده است. او به همراه والدینش در لندن زندگی می‌کرد و در آنجا در کولت هاوس زیر نظر دکتر فرانسیس رولز تحصیل کرد که خود شاگرد فیلسوفان عرفانی همچون اوسپنسکی و گورجیف و مدیتیشن مانترا سوامی شانتاناندا ساراسواتی بود. این امر باعث شد که به او گفتمانِ غیر دوگانگی کلاسیک علاقه‌مند شود، درحالی‌که همچنین به تحقیق در مورد تصوف از طریق هنر، شکلی از حرکت مقدس که ترکیبی از دعا و مراقبه است، ادامه داد. او همچنین آموزه‌های نیسارگادتا ماهاراج و رامانا ماهارشی را خواند و در اواخر دهه 1970، در آخرین جلسات کریشنا مورتی در پارک براکوود شرکت کرد.

در اواسط دهه 1990، ملاقات‌هایی با رابرت آدامز و فرانسیس لوسیل، اسپیرا را به سمت آموزه‌های آتماناندا کریشنا منون سوق داد که اساس شیوه‌ی او برای بیداری معنوی را تشکیل می‌دهد.

در اصل اسپیرا تعلیم می‌دهد: «بزرگ‌ترین کشف در زندگی این است که طبیعتِ اساسی ما، در محدودیت‌ها، با سرنوشت بدن و ذهن مشترک نیست.» او می‌گوید شکلی از شادی و روشنگری رضایت‌بخش و غیرمعمولی را اگر که بتوان با منی که در پس من تصور شده است، همذات‌پنداری کرد، می‌توان یافت.

قسمتی از کتاب شادی درون توست نوشته‌ی روپرت اسپیرا:

وقتی که احساس می‌کنیم «خسته‌ام»، «تنهایم»، «افسرده‌ام»، «مضطربم» و غیره، اغلب احساس خستگی، تنهایی، اضطراب یا استرس را تأیید می‌کنیم و از خود غافل می‌مانیم. وجود ما با خستگی، تنهایی، اضطراب یا استرس آمیخته می‌شود و در نتیجه از قرار معلوم تحت پوشش آن قرار گرفته‌ایم.

در موقعیتی دیگر، شاید فکر کنیم، «دارم می‌خوانم» «راه می‌روم» یا «دارم غذا می‌خورم»، و در نتیجه فعالیتی را که گاهی انجام می‌دهیم با چیزی که همیشه و اساساً آن هستیم اشتباه می‌گیریم. یا می‌گوییم: «من مادر، پدر، مجرد یا متأهل، پزشک، هنرمند یا باغبانم» و بدین ترتیب به وجودمان اجازه می‌دهیم که با یک رابطه مشخص یا تحت تأثیر آن باشد.

تنها چیزی که لازم است این است که کانون توجه خود را از احساس، فعالیت یا رابطه کم کنیم و از خود یا وجود خود، یعنی جنبه‌ی «من هستم» آگاه شویم.

درواقع، از وجود خود آگاه نمی‌شویم؛ وجود ما همیشه از خودش آگاه است؛ اما وقتی که خودش را در رابطه‌ای، احساسی یا فعالیتی از دست می‌دهد، ظاهراً ارتباط با خودش را هم از دست می‌دهد و بنابراین، به نظر می‌رسد که به خویشتن برگشته یا از وجود خویش آگاه می‌شود.

به منظور شروع این سیر، فقط لازم است فکر «من هستم» را در نظر بگیریم و با آن بمانیم، ضمن اینکه به آن اجازه می‌دهیم ما را به اعماق وجودمان ببرد. فکر «من هستم» مانند رشته‌ی طلایی آریادنه در اساطیر یونان است. چنانچه از آن پیروی کنیم، ما را از هزارتوی تجربه بیرون کشیده و به خویشتن خویش باز می‌گرداند؛ جایی که مدت‌ها شادی و آرامش آنجا مستقر است.

فرمول «من هستم» مفهوم‌سازی از محتوای «من هستم» و آگاهی از بودن است؛ مانند تصویری از صفحه نمایش بر روی صفحه است. تا زمانی‌که تحت‌تأثیر تجربه قرار نگیرد، مستقیم به موجودی صمیمی، فاقد شخصیت، لایتناهی و خودآگاه اشاره دارد.

به همین دلیل است که «من هستم» اسمی الهی است. مشعل تابناکی در ذهن واقعی است، همچنان که در پشت ذهن نهفته و درعین‌حال، همان ماهیت ذهن است. سکنی گزیدن در «من هستم» والاترین شکل نیایش است.

مشاهده آثار روپرت اسپیرا

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.