جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
بیوگرافی: رابرت کیوساکی
زادۀ هشتمین روز آوریل ۱۹۴۷ در هاوایی. او در خانوادۀ دو رگۀ ژاپنی-امریکایی به دنیا آمد. پدرش رئیس آموزش و پرورش ایالت هاوایی بود. پایان دوران دبیرستان، برای کیوساکی همزمان بود با رفتن به نیویورک و تحصیل در دانشگاه. او پس از فارغالتحصیلی، به نیروی تفنگداران دریایی امریکا پیوست و عازم ویتنام شد. قرار گرفتن در مسیر مالی و تجاری، برای او، پس از بازگشتش از ویتنام، اتفاق افتاد. سال ۱۹۷۷ کیوساکی بنای تأسیس شرکتی را گذاشت که کیفهای مردانهای تولید میکرد و جنسشان ترکیبی بود از نایلون و ولکرو. فروش این محصول شگفتیآور بود، تا آنجا که، با احتساب تعدادی که به صادرات رسید، میلیونها دلار فروخت. تفکرات اقتصادی کیوساکی چنان بکر و بدیع بود که او را در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، تا مقام مشاور اقتصادی رییسجمهور نیز سوق داد. او سپس مؤسسهای با نام مؤسسۀ بینالمللی آموزش با همکاری گروهی از همکاران خود تأسیس کرد. هدف این مؤسسه، آموزش تجارت و سرمایهگذاری به شکل اصولی و پایدار بود. این مؤسسه این روزها در چندین و چند کشور فعالیتهای آموزشی خود را پیش میبَرد و در مجموع، چندین هزار دانشجو دارد. کیوساکی با اثر برجستۀ پدر پولدار پدر بیپول، در کشور ما شناخته شد و آثارش همواره با استقبال بسیار خوبی روبهروست. دانش مالی و هوش پولی، هدفگذاری به روش پدر پولدار، ثروتمندان چه میدانند، بازی ثروت، هوش مالی خود را افزایش دهید و چرا تیم کارآفرین مهمتر از پول است؟ ازجمله آثار اوست.قسمتی از کتاب چرا تیم کارآفرین مهمتر از پول است؟ نوشتۀ رابرت کیوساکی:
در تمام این سالها از پدربزرگم به خاطر درایتی که داشت و به من یاد داد تا با حداقل تلاش آن کار بزرگ را انجام دهم، تشکر میکنم. در پنج سالگی، به من این فرصت بزرگ را داد تا مطمئن شوم که همیشه میتوانم در هر مکانی و تحت هر شرایطی، پول بدست بیاورم. او به من آموخت که: «فروش ابزار بزرگی است برای رسیدن به هرچه میخواهم.» او ارزش مبادله را به من آموخت. او به من آموخت که به هر نحوی شده به زندگی یا کسبوکار دیگران ارزشی بیفزایم. او به من آموخت که اگر یاد بگیرم چگونه به دنبال پول باشم، همیشه میتوانم پول به دست بیاورم. پدربزرگ به من آموخت که استقلال مالی داشته باشم و بدانم که شیوۀ زندگی من است که درآمد من را تعیین کند، نه چیز دیگر. به همین دلیل بود که وقتی با رابرت و کیم آشنا شدم، با هم حسابی صمیمی شدیم. دیدگاه مشترک ما این بود که: کاری کن تا شیوه زندگی و آرمانهای تو درآمد تو را تعیین کنند... نه اینکه درآمد تو الگوی زندگی تو را تعیین کند. البته این امر فقط در صورتی امکانپذیر است که فروش را بلد باشید. ظرف بیست سالی که با افراد کارآفرین، افراد تأثیرگذار و نیز مؤسسات کوچک و بزرگ اقتصادی سروکار داشتهام، هرگاه که شاهد مشکلات نقدینگی بودهام، علت این بوده که فرد مزبور یا آن مؤسسه یا افراد خاص در آن مؤسسه یا با فروش آشنا نبودهاند، یا اهمیت فروش را نمیدانستهاند و فکر میکردهاند محصولات آنها خودبهخود فروش خواهند رفت، یا اینکه تصور میکردهاند با فروش آشنا هستند، درحالیکه اینگونه نبوده است. حتماً با این آمار آشنا هستید: ۹۵% بنگاههای اقتصادی در سه سال اول فعالیت خود با شکست روبهرو میشوند، علت این نیست که محصولات یا خدمات خیلی خوبی ندارند، یا صاحبان بنگاه اقتصادی تلاش نمیکنند، بلکه علت شکست آنها این است که نقدینگی آنها پایان مییابد و نمیتوانند سرمایۀ خود را افزایش دهند... که ناشی از ضعف مدیریت فروش است. یا اینکه تنها کار میکنند و نمیتوانند تیم تشکیل دهند...که باز هم مسأله همان است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...