جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
بیوگرافی: اومبرتو اکو
زادۀ پنجمین روز ژانویۀ ۱۹۳۲ در آلساندریا در ایتالیا. هر چند نام اکو بیشتر از هر چیز، با رماننویسی گره خورده است، اما او بیشتر در زمینۀ فلسفه و نشانهشناسی فعالیت داشته است. اکو مدرک دانشگاهی خود را از دانشگاه تورینو اخذ کرد و سپس در دانشگاههای بولونیا، میلان، فلورانس و کولژ دو فرانس تدریس را آغاز کرد. یکی از ویژگیهای برجستۀ اکو آن است که این نویسنده، همواره از گفتوگوی میان شرق و غرب هواداری کرده و از طرفداران زبان اسپرانتو است که در ایده، زبانی بینالمللی و فاقد مرز است. پدر اومبرتو اکو، یعنی جولیو، در خانوادهای بسیار پرجمعیت به دنیا آمده بود. خانوادهای که ۱۳ فرزند داشت. او پیش از رفتن به جبهههای جنگ جهانی دوم، حسابدار بود. وقتی پدر راهی جنگ شد، امبرتو به همراه مادرش در دهکدۀ کوچکی در پیدمونت زندگی میکرد. اکو در سالهای پس از جنگ، تحصیلات خود را در دانشگاه بولونیا در رشتۀ ادبیات و فلسفۀ قرون وسطی ادامه داد و پایاننامۀ خود را با موضوع توماس آکویناس به نگارش درآورد. مشهورترین کتاب اومبرتو اکو نام گل سرخ است که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد. فروش این کتاب چشمگیر بود، بهنحوی که آمار فروش جهانیاش به بیش از ۱۰ میلیون نسخه رسید. اومبرتو اکو همچنین به پاس فعالیتهایش در زمینۀ نشانهشناسی و فلسفه و ادبیات، بیش از ۳۰ دکترای افتخاری از دانشگاههای گوناگون دریافت کرده است. شمارۀ صفر، آنک نام گل، گورستان پراگ، جزیرۀ روز پیشین، اعترافات یک رماننویس جوان، ۳ قصه و بائودولینو از جمله آثار اومبرتو اکوست.قسمتی از کتاب بائودولینو نوشتۀ اومبرتو اکو:
صومعۀ کاتاباتس جایی مخروبه بود، و همه آنجا را خالی از سکنه میپنداشتند، اما در طبقۀ همکف هنوز چند حجره و کتابخانهای قدیمی -اکنون خالی از کتاب- وجود داشت که تبدیل به تالار غذاخوری شده بود. زوسیموس در اینجا با دو یا سه تن از شاگردانش زندگی میکرد و خدا میداند که آنها چه مقامی در رهبانیت داشتند. وقتی بائودولینو و دیگران به همراه زندانی خود از زیرزمین بیرون آمدند، شاگردان در خواب بودند، ولی همانطور که صبح روز بعد مشخص شد، زیادهروی چنان گیج و منگشان کرده بود که خطری از جانب آنها متوجه گروه نبود. به این نتیجه رسیدند که بهتر است شب را در کتابخانه بیتوته کنند. زوسیموس همچنان که روی زمین مابین کیوت و عبدل، فرشتگان نگهبان فعلیاش، دراز کشیده بود، خوابهای آشفته میدید. صبح همه دور یک میز نشستند و از زوسیموس خواستند که برود سر اصل مطلب. زوسیموس گفت: «اصل مطلب این است که نقشۀ کوسماس در کاخ بوکولئون است، جایی که فقط من از آن خبر دارم و فقط من راه دسترسی به آن را بلدم.» بائودولینو گفت: «زوسیموس، تو داری حاشیه میروی. اول از همه واضح توضیح بده که توی این نقشه چه آمده است.» زوسیموس گفت: «ای داد بیداد، کاملاً ساده است، اینطور نیست؟» و پوست و قلم را برداشت. گفتم که هر مسیحی که ایمان واقعی دارد باید این حقیقت را تصدیق کند که دنیا به شکل خیمۀ مقدسی ساخته شده که در متون مقدس آمده. حالا با دقت گوش کن چه میگویم: در قسمت تحتانی خیمه، میزی بود با دوازده قرص نان و دوازده میوه، هر کدام برای یک ماه از سال؛ دور تا دور میز، پاسنگی بود که اقیانوس را نشان میداد و دور پاسنگ، قابی بود به پهنای یک وجب، نشان دهندۀ زمینهای آن سو، جایی که در طرف شرقش بهشت زمینی قرار دارد.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...