جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

از دریچه‌ی تاریخ ایران - شخصیت‌های تاثیرگذار تاریخ ایران - امیرکبیر

از دریچه‌ی تاریخ ایران - شخصیت‌های تاثیرگذار تاریخ ایران - امیرکبیر

 

پس از درگذشت محمدشاه، جمله رجال دولتی ایران، به دستور میرزا آقاسی، از جمله یوسف مستوفی‌الممالک (همان که سال‌ها وزیر و نخست‌وزیر بود و در کشتن امیر دست داشت و پسرش از 9 سالگی وزیر شد و بیش از ده بار وزیر و نخست‌وزیر شد و خانه‌ی مسکونی‌اش در ونک تهران امروز محل دانشکده الزهراء است) جملگی به سفارت انگلیس در قلهک رفتند و از سفیر اجازه خواستند تا آمدن ولیعهد ناصرالدین میرزا از تبریز زمام امور را به دست داشته باشند. سرانجام پس از راهنمایی سفرای روس و انگلیس و مهدعلیا و میرزا آقاخان نوری، تا آمدن ولیعهد زمام امور را به دست گرفتند.

میرزا تقی خان در تاریخ 21 ذی‌قعده 1264 مطابق با اکتبر 1848 به نام میرزا تقی خان امیرکبیر اتابک اعظم به منصب صدارت اعظمی ایلات ایران رسید.

ریزشدن در کار امیرکبیر می‌رساند که وی خوب می‌دانست که بر اثر آنچه فرهنگ ایران به سر خود آورده، امنیت اجتماعی که لازمه‌ی نظم و در نتیجه امید به آینده و در نهایت تلاش اجتماعی-اقتصادی است در ایران وجود ندارد و این خودکامگی و بی‌قاعدگی که سر تا پای این فرهنگ را گرفته، مهلک‌ترین دشمنی است که در مقابل فعالیت این مردم ایستاده است. و تا این مردم فعال نشوند، کار ایستادگی آنها در مقابل غرب و تامین توسعه و رفاه غیرممکن خواهد بود. این ظرایف فهم در ذهن او فعال بودند، به همین جهت در کتاب جهان‌نمای جدید آورده است: «...در فرانسه طریق سلوک پادشاه با رعیت با قانون آزادی است، چنانکه در ایام پیشین قرار داده‌اند، الحال نیز همان قاعده معمول است، نه پادشاه زیاد از آن دست تطاول بر رعیت تواند دراز کرد، و نه رعیت از آن قرار قدیم، قاعده‌ی دیگر تواند آغاز نمود...» تحفه اینکه در زمان میرزا آقاخان نوری که از روی این کتاب نسخه‌برداری می‌کردند، این عبارت را خط کشیدند و به جای آن نوشتند: «زمام اختیارش در کف پادشاهی با اقتدار است...»

امیر نظم و قانون و تامین عدالت و درواقع آنچه را که به نظم میرزا تقی خانی معروف شد بسیار وسیع می‌دید. او از نظم میرزا تقی خانی نوعی قانونمند کردنِ قدرت خودکامه و به ضابطه‌کشیدن هر نوع بی‌ضابطگی را می‌فهمید. و به جد در راه آن ایستاده بود.

این مقوله، همان چیزی است که به صورت جدی و نو مربوط به جوامع صنعتی و عقلانی شدن شیوه‌ی فعالیت‌های اجتماعی و حیات جمعی است. این فعالیت‌های نوین با هرگونه بی‌نظمی و بی‌قاعدگی سر ناسازگاری دارند. این بی‌قاعدگی و عقلانی‌نشدنِ حیات اجتماعی ایران ، یکی از چهره‌های کریه فرهنگ این زاد و بوم است که قرن‌هاست در لباس‌های مختلف ادامه‌ی حیات داده است. امیر با زمانه هماهنگ نشد، جان خود را بر سر آن گذاشت و همین نکته را نیر کراراً قید می‌کرد که یا به خواسته‌هایش تحقق خواهد بخشید یا جان بر سر آن خواهد گذاشت.

یکی از ابعاد کار او قانونمندکردن قدرت مطلقه شاه بود، می‌خواست که آن را از حالت خودکامگی به در آورد. در عین اینکه سلطنت را حق شاه می‌دانست درصدد این بود که استبداد او را ضابطه‌مند کند. و در «خیال کنسطیطوسیون» بود که «مجالش ندادند.»

امیر نظم را در تمام کارها جست‌وجو می‌کرد، هم در سیاست و هم در اجتماع و هم در قضاوت و هم در فعالیت اقتصادی. میرزا آقاخان نوری، دشمن شماره یک امیر و قاتل او، در نامه‌ای به برادرش آورده است: «حالت امروز ایران دخلی به شلوغ‌کاری و هرزگی ایران عهد حاج میرزا آقاسی غیرمرحوم ندارد، کار نظم و حساب بهم رسانیده...»

برای اصلاح محضر شرع به طرق مختلف کوشید؛ دیوانخانه‌ی عدالت را بنا نهاد. رسیدگی و دادخواهی مردم علیه دولت را برای اولین‌بار جاری کرد. برای اقلیت‌های مذهبی حقوق اجتماعیِ برابر قائل شد. رسمِ شکنجه‌ی متهم را الغاء کرد. سعی وافر داشت که قوه‌ی مجریه در قضاوت دخالت نکند، خواه قضاوت دیوانخانه عرفیه باشد یا محضر شرع.

این اصطلاحات با ورود امیر به صحنه‌ی فعالیت سیاسی در فرهنگ ایران رایج شد: «دیوانخانه‌ی عدالت»، «وکیل دیوانخانه»، «تنظیمات مملکتی»، «نظم جدید»، «قرار حکومتی» و «قانون درست». و همه‌ی اینها حکایت از این داشت که امیر در پی تحقق و تحمیل مفاهیم جدید و در نتیجه روابط و الگوهای جدید رفتاری در پیکر فرهنگ و مناسبات قبیلگی ایران بود. و زندگی اجتماعی ایران را به صورت نوین قابل ادامه نمی‌دانست مگر اینکه لوازم حیات جمعی جدید صنعتی در آن دمیده شود.

زندگی شهری و تولید صنعتی، نیاز به تربیت و نشر فرهنگ صنعتی دارد، این شیوه‌ی زندگی ایجاب می‌نماید که همه‌ی اقشاری که به گونه‌ای در ارتباط با تولید، توزیع و مصرف کالای صنعتی قرار می‌گیرند به طریقی تربیت شوند که مزاحمتی در کارکرد نظام تولیدی ایجاد نکنند. در ضمن آموزش‌های علمی، بخش عظیمی از آموزش‌ها متوجه رشد افکار عمومی توده و آموزش رفتار صنعتی است که با رفتار ایلی و قبیلگی و دامداری سنتی فاصله بسیار زیاد دارد. توده‌های عظیم در این نظام می‌بایستی متوجه پیچیدگی‌های نظام صنعتی و نحوه‌ی برخورد با آن باشند و رفتار خود را به شیوه‌ای سمت بدهند که نیاز رشد اقتصادی و توسعه ایجاب می‌نماید. این مقوله چیزی فراتر از آموزشهای مدارس و دانشگاه‌هاست. در این نوع آموزش حس فداکاری اجتماعی، یا درک «مسئولیت مشترک» برای ادامه حیات اجتماع به صورت مختلف و به گونه‌ای تلفیق می‌شود که جزء بافت شخصیتی افراد می‌گردد. این نوع آموزش نیز با زندگی انفرادی اجتماعی سنتی و عدم نیاز اجتماعی به معنی دقیق کلمه فرق دارد. نوع جدید چیزی است شبیه به «همبستگی ارگانیک» که ناشی از تقسیم کار اجتماعی است. به میزانی که جامعه رشد می‌کند، نیاز به فداکاری متقابل برای جامعه بیشتر است و بدون ترجیح دادن حقوق اجتماع بر فرد هیچ‌گونه امکان ادامه حیات اجتماعی نیست. فرهنگهای کشاورزیِ سنتی که با همان قالب فکری وارد دنیای زندگی صنعتی می‌شوند، دچار گرفتاری جدی در حل مسائل خود می‌گردند که ناشی از عدم سازگاری این دو نوع رفتار اجتماعی است. مسئله‌ی آموزش عمومی به صورت جدی با امیرکبیر شروع می‌شود. قبل از امیر روزنامه میرزا صالح بود که متروک شد. امیر نشر مطبوعات و دانش را به شیوه‌های مختلف شروع کرد. تا امیر زنده بود سیاست وی بر روزنامه وقایع اتفاقیه حاکم بود. در روزنامه‌ی او گزافه یافت نمی‌شد و رشد افکار عمومی در راستای صیانت منافع ملی و توسعه‌ی اقتصادی و تنزیه و تصحیح اخلاق مدنی وجهه همت او بود.

تا روزی که امیرکبیر بود سعی زیاد می‌شد که معارف عمومی، مسائل صنعتی، تجاری و فرهنگی را از طریق روزنامه به آگاهی مردم برسانند. دارالفنون نیز در هفت شعبه تاسیس شد و اولین مدرسه‌ی جدید ایران بود (دارالفنون ترجمه پلی‌تکنیک است) شروع کار بعضی از رشته‌ها بعد از امیر بود. بعد از امیر، هم از نظر شکل و هم از نظر محتوا و هم از نظر معلم و دانش‌آموز ویژگی خاصی پیدا کرد. فارغ‌التحصیلان اولیه‌ی آن فرزندان رجال قاجار بودند، ایلاتی‌هایی که اسکان یافته بودند. و اینها همانهایی هستند که به اضافه‌ی از فرنگ برگشتگانشان، بدنه‌ی اصلی دستگاه اجرایی کشور را تشکیل دادند که خود داستان عبرت‌آموزی دارد. از بدو تولد دچار انحراف بودند. آنان نه برای کار و اجرای خدمات مستمر اجتماعی (منظورِ نظر، بوروکراسی و دستگاه اداری است) بلکه برای تخصیص بودجه‌ی بیشتر به دوایر مربوطه و غیب‌کردن آن همچون شامورتی‌بازان، به سر کار می‌آمدند. و این سُنتِ سیئه‌گرایان ادارات ایران را گرفت.

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.