جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
واژههایی در اعماقِ آبی دریا/ عشق در لابهلای خطوط زنده است
کتاب واژههایی در اعماق آبیِ دریا نوشته کت کرولی به همت نشر کتاب کوله پشتی به چاپ رسیده است. سالها پیش، ریچل عاشق هنری جونز میشود. او یک روز پیش از رفتن از آن شهر، نامهای عاشقانه لای کتاب مورد علاقهی هنری میگذارد؛ این کتاب در کتابفروشی خانوادگی آنها قرار دارد. ریچل چشم به راه میماند، ولی هنری هرگز نمیآید. حالا ریچل بعد از سالها دوباره به شهر برگشته است. او قرار است در همان کتابفروشی و در کنار هنری مشغول به کار شود. ولی هیچ چیز مثل قبل نیست؛ در گذر سالهایی که هنری و ریچل از هم دور بودهاند اتفاقاتی افتاده که ریچل دیگر حسی را که در گذشته نسبت به هنری داشته ندارد. ریچل و هنری که حالا در فضایی پر از کتاب در کنار یکدیگر کار میکنند، برای هم نامههایی مینویسند و لای کتابها میگذارند. آنها دوباره امید را در وجود یکدیگر پیدا میکنند. شاید چیزهایی مثل واژهها، عشق و شانس دوبارهای که به هم میدهند برای تغییر همه چیز کافی باشد. به شکل کلی، مراکز فروش کتابهای دست دوم پر از رمز و راز هستند. داستان عاشقانهی این رمان خواندنی هم داستان هاولینگ بوکس است. جایی که خوانندهها نامههایی برای غریبهها، معشوقهها و شاعران مینویسند. بین هنری جونز و ریچل سویتی چه گذشته قبل از اینکه ریچل به جایی نزدیک دریا نقل مکان کند. حالا او برگشته. در کتابفروشی کار میکند و عزادار برادرش کال است. او در کتابهای مورد علاقه مردم و در واژههایی که از خود به جا گذاشتهاند به دنبال آینده میگردد. کت کرولی تحصیلات خود را در زمینهی نویسندگی و ویراستاری حرفهای در موسسهی فناوری سلطنتی ملبورن گذرانده است. او هم به عنوان نویسندهی پیمانی در ملبورن و هم به عنوان معلمی خلاق در زمینهی نویسندگی مشغول به کار میباشد. واژههایی در اعماق آبی دریا ششمین رمان این نویسنده است که بعد از رمانهای گریس فالترین، به دنبال چارلی داسکین و نقاشی ماه نوشته شده است که دو عنوان آخر جوایزی را نیز از آن خود کرده است.در قسمتی از کتاب واژههایی در اعماق آبیِ دریا میخوانیم:
خودم را در شلوغی جمعیت میاندازم و به این فکر میکنم که سوار ماشین شوم و از اینجا دور شوم؛ دور شوم و این شهر و تمام آدمهایش، رز، هنری و شغلم را پشت سرم جا بگذارم. در همین افکار هستم که جرجی گوشهی تی شرتم را میکشد و میخواهد او را به خانه برسانم. وانمود میکنم که متوجه گریه کردنش نشدهام. میگویم هنری در حیاط پشتی است و او میتواند آنجا پیدایش کند. نمیخواهم به خانه بروم. نمیدانم دقیقا کجا میروم، ولی میروم به هر جایی به جز کتابفروشی یا انباری. ناراحت به نظر میرسد. از کنار گروهی از دختران بزک کرده رد میشود. یکی از دختران که از بقیه بلندقدتر است وقتی جرجی از کنارشان رد میشود میپرسد: این چیه پوشیدی؟ . میخندد. مطمئنا جرجی با دیگران فرق دارد، ولی با وجود پیراهن مشکی و ساپورت طلایی رنگی که به تن کرده و نوار آبی رنگی که به موهایش بسته هزاران بار بهتر از آنهاست. جوابشان را میدهد، ولی چون تعداد آنها بیشتر است وقتی او را عجیب و غریب صدا میزنند کم میآورد و شروع میکند به گریه کردن. با گریهی او آنها بیشتر میخندند. من آن دختر قد بلند را میشناسم. کال و تیم یک بار او را در سالنامهی مدرسهشان به من نشان داده بودند. کال میگفت: کل مدرسه رو دست استیسی میچرخه. اگر اون از کسی خوشش نیاد هیچ کس دیگه هم از اون شخص خوشش نمیآد. از آنها پرسیدم که آیا استیسی از آنها خوشش میآید؟ و تیم جواب داد که خوشبختانه از وجود آنها خبر ندارد. این طور که پیداست جرجی آنقدر خوششانس نبوده. اگر به او کمک نکنم کال از من متنفر خواهد شد. احساس میکنم که او اینجاست و همه چیز را میبیند. ریچل تو که هستی؟ چه شد که به اینجا رسیدی؟ واژههایی در اعماق آبیِ دریا در ۳۲۹ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۳۸ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...