جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: کار
کار چه نقشی در جستجوی ما برای یک زندگی معنادار و رضایتبخش دارد؟ برای همه ما لحظاتی پیش آمده که آرزو کردهایم کاش مجبور نبودیم حتی یک روز دیگر کار کنیم. اما در واقع دنیای بدون کار دنیایی ملال آور و ناامیدکننده خواهد بود. کار به زندگی ما احساس معنادار بودن و هدفمندی میبخشد، هویتمان را شکل میدهد و برایمان شبکهای اجتماعی میسازد. لارس اسوندسن نویسنده کتاب با گذری بر فلسفه، تاریخ، ادبیات و حتی سریالها و ترانههای روز میکوشد تصاویری به دست دهد از ابعاد متنوع کار. کار چیست؟ در فرهنگ فشردهی انگلیسی آکسفورد آمده است که کار، صرف انرژی، تلاش، کوشش یا پویش به سوی یک هدف است. اما قطعا ما هرچیزی را که نیاز به تلاش داشته باشد کار نمیدانیم. بازی تنیس جسم را خسته میکند، اما کمتر کسی ادعا میکند که بازی تنیس کار به حساب میآید. به قول دانشمندی به نام رابرت بویل در دههی ۱۶۴۰ میلادی، تنیس که اشراف ما را سرگرم میکند بسیار خسته کنندهتر از آن چیزی است که دیگران به عنوان کار انجام میدهند؛ اما اشراف از این بازی لذت میبرند و آن دیگران از کار نفرت دارند، چون کار را از روی ناچاری انجام میدهیم، اما تنیس را به اختیار خودمان بازی میکنیم. اقتصاد دانی به نام آلفرد مارشال معنقد است که کار هرگونه استفاده جزئی یا کلی از ذهن یا جسم است که در جهت خیری انجام میگیرد غیر از لذتی که مستقیما از خود آن کار به دست میآید. روشن است که این تعریف هم جامع و مانع نیست، زیرا بخش زیادی از فعالیتهایی که ما معمولا کار تلقیشان نمیکنیم با آن جور در میآیند. مثلا پیاده روی طولانی تنها به این دلیل که دوست داری انجامش دهی نمیتواند کار محسوب شود، اما به محض آنکه یک انگیزهی دیگر- مثلا رسیدن به تناسب اندام-هم در بین باشد، آن فعالیت فورا کار تلقی میشود. البته ما اغلب به صورت شهودی میفهمیم که چه چیزی کار هست و چه چیزی نیست. پس ظاهرا نیازی به تعریف نیست. این واقعیت که کار پدیدهی بسیار متنوعی است و ابعاد گوناگونی دارد، باعث میشود هیچ پاسخ سادهای برای پرسش کار چیست وجود نداشته باشد.قسمتی از کتاب کار:
در سالهای اخیر این بحث دائم شنیده میشود که ما بیش از اندازه کار میکنیم و حجم بالای کاری که باید انجام دهیم ما را از پا میاندازد و حتی باعث مرگ زودرس ما میشود. احتمالا حق با نیل یانگ، خواننده و آهنگساز راک است که میخواند: بهتر است یک باره از پا درآییم تا اینکه ذره ذره آب شویم. به نظرم اکثر ما ترجیح میدهیم هیچ کدام از این دو اتفاق نیفتد، و به جای آنکه با سگ دو زدنهای مداوم از پا در بیاییم، عمری شیرین و طولانی داشته باشیم. آیا کار باعث مرگ زودرس ما میشود؟ آیا واقعا تا این حد کار میکنیم؟ برخلاف ادعاهای معمول، ما عملا کمتر از گذشته کار میکنیم و کاری میکنیم برای سلامتی جسمی و ذهنیمان حتی مفید هم هست. کار امروزی اکثر ما، در قیاس با ساعتهای کاری دویست سال پیش یا حتی همین پنجاه سال پیش، نیمه وقت محسوب میشود. کسانی که در امور مدیریتی سطح بالا و میانی کار میکنند مثل مدیران، وکلا و افرادی با شغلهای مشابه در قیاس با کارگر معمولی ساعتهای بیشتری کار میکنند، اما حتی این مقدار زمان کاری نیز در قیاس با کارگر عادی در یک یا دو قرن پیش کمتر است. بیایید با تصویری به واقع اسفبار شروع کنیم. هدف قانون کار ۱۸۳۳ در کارخانههای انگلیس کاهش ساعتهای کاری برای بزرگسالان و کودکان در صنعت نساجی بود . در این قانون برای کارگران بالای سیزده سال روز کاری دوازده ساعتهای بین ساعت ۵:۳۰ صبح تا ۸:۳۰ شب در نظر گرفته شده بود. کودکان بین نه تا سیزده سال هم باید روزی نه ساعت کار میکردند. البته چنین چیزی در روزگار ما جنون آمیز به حساب میآید. اما صاحبان کارخانهها حتی آن قانون را هم زیر پا میگذاشتند و بزرگسالان و کودکان را وادار میکردند ساعات بیشتری کار کنند. امروزه فقط آدمهای معتاد به کار معمولا این تعداد ساعات کار میکنند و با کار کردن کودکان هم که دیگر قطعا موافق نیستیم. از انقلاب صنعتی تا کنون کارگر غربی به طور متوسط ساعات کمتری را صرف کار کرده است. باید تا دوران پیشامدرن به عقب بازگردیم تا جامعهای را پیدا کنیم که کارگر به طور متوسط در آن کمتر کار میکرده است. توصیفات حجم انبوه کاری که به ظاهر امروزه انجام میدهیم اغلب در نقطهی مقابل تصویر فرحبخش زندگیهای گرم و صمیمی مردمان شکارچی گردآورنده قرار داده میشود که ساعات فوق العاده کمتری را صرف کار میکردند: مردم قوم کاپائوکو در پاپوا هرگز دو روز پشت سر هم کار نمیکنند و کونگهای صحرای کالاهاری هم هیچگاه در هفته بیش از پانزده ساعت کار نمیکنند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...