عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
دلدادهی زمین/ برادران کارامازوف به روایت هیوبرت دریفوس
کتاب «دلدادهی زمین»، به قلم زانیار ابراهیمی، به همت نشر هرمس به چاپ رسیده است. این کتاب روایتی است از حدود دوازده ساعت شرح فلسفی هیوبرت دریفوس از رمان برادران کارامازوفِ فئودور داستایفسکی در درسگفتاری با عنوان یادشده که به سال ۲۰۰۷، ده سال پیش از درگذشت او، ارائه شده است.
آنچه در این کتاب آمده است، بههیچرو تقریر طابق نعلبهنعل سخنان او در این درسگفتار نیست. درآوردن قالب شفاهی به قالب مکتوب، لاجرم مستلزم جرح و تعدیل و در مواردی حذف و اضافههایی است که کتاب حاضر را در معنای دقیق کلمه به روایتی از روایت دریفوس تبدیل میکند.
هیوبرت دریفوس، استاد سابق دانشگاه برکلی امریکا، را بیشتر به شرحهای روشنگرش از مارتین هایدگر میشناسند. دانشجویانش به همین سبب با ترکیب نامهای دریفوس و هایدگر او را درایدگر مینامیدند. اما شرح دریفوس از هایدگر، کییرکگور و بهطورکلی فلسفهی وجود (اگزیستانسیالیسم) ابداً به فلسفهی محض محدود نمیماند. او در کنار درسگفتارهای هستی و زمان، درسگفتاری با عنوان «فلسفهی وجود در ادبیات و فیلم» دارد که در آن، روشنبینیِ چهبسا نامنتظرهای را در شرح فلسفی ادبیات و فیلم از خود نشان میدهد.
دریفوس در شرح خود حداقل استفاده را از ادبیات تفسیری میکند و کموبیش یکسره به فهم خود، که در طی سالیان پرورده شده، متکی است و در همین راستا به دانشجویانش توصیه میکند که آنان نیز از غرق شدن در ادبیات تفسیری بپرهیزند و خود رمان را بخوانند.
گرچه «برادران کارامازوف» را بههیچرو نمیتوان رمانی کارآگاهی در ژانر مرسوم دانست، دریفوس رمان را برای دانشجویانش لو نمیدهد و به تعبیر امروزی آن را اسپویل نمیکند تا لذت ادبی شنوندگانش زائل نشود. دریفوس به دانشجویانش جدولها و نمودارهایی میدهد تا آنان را از آشفتگی ذهنی در امان نگه دارد. این جدولها و نمودارها، گرچه شاید بیشتر با حالوهوای کلاس درس انطباق دارند، برای کمک به نظم ذهنی خوانندگان در اواخر برخی فصلها آورده شده تا سویههای متعددی که دریفوس در باب شخصیتها برمیشمرد و مسائل مختلفی که بهویژه در فصل مفتش اعظم ذکر میشوند به تفکیک در خاطرشان بماند.
قسمتی از کتاب دلدادهی زمین:
مسیح گفته بود که آدمیان به معجزه نیاز ندارند تا ایمان آورند، چون ایمان حکم آزادانهی دل است، درحالیکه معجزه آنان را ناگزیر به ایمان میکند. به تعبیر دریفوس، مسیح معجزه را امتیاز اضافی میداند که پس از ایمان به مؤمنان تعلق میگیرد و مفتش اعظم پاسخ داده بود که تو آدمیان را دست بالا میگیری، چون آنان، در خطیرترین و بحرانیترین لحظات زندگی خود، لاجرم دست به دامان معجزه میشوند، پس باید معجزاتی برای آنها ساخت و پرداخت. موضع داستایفسکی این است که انسانها در لحظات بحرانی به معجزه نیاز دارند، اما معجزه نه نقض قوانین فیزیک و شیمی است و نه جادو و جنبلی که مفتش اعظم به خورد آنان میدهد. آلیوشا نیز در لحظهی خطیر و بحرانی پس از مرگ زوسیما به معجزه نیاز دارد، اما معجزهای رخ میدهد که او بههیچرو انتظارش را ندارد. دریفوس اظهار میکند که ترسیم انگارهای وجودی از معجزه، که از دیرباز چونان رخدادی بیرون از دایرهی طبیعت تعریف شده است، مهمترین و دشوارترین چالش داستایفسکی است؛ چالشی که او به ظریفترین وجهی از عهدهی آن برمیآید. به علاوه خواهیم دید که او چگونه انگارهای وجودی از خدا و وحی به دست میدهد و آنچه را پیشتر رهایی از خورشید و درعینحال حفظ پرتوهای آن نامیدیم به تصویر میکشد و عبور از آنتو_تئولوژی را رقم میزند. در این بخش از رمان، لحظهی دلدادگی به زمین و آریگویی به آن فرا میرسد؛ لحظهای نیچهوار که نقطهی اوج دوری از دوگانگی افلاطونیِ جهان سایهها و عالم مثال است؛ چیزی که مسیحیت بعداً آن را به دوگانهی دنیا و آخرت تبدیل کرد تا زمین را تحقیر و زندگی را بیارزش جلوه دهد و به انسانهایی که زندگی را دوست میدارند وجدانی معذب ببخشد. گرچه، همانطور که گفتیم، زوسیما تهماندههایی افلاطونی دارد، همچنان اوست که مقدمات این دگردیسی وجودی را فراهم میکند ؛ او، برخلاف مسیح که جهان را ماتمکده نامیده بود، به پیروانش توصیه میکند که زمین را شادمانه دوست بدارند؛ توصیهای که در این جمله نغز نمودار میشود: زمین را با اشکهای شادیتان آب بدهید. خواهیم دید که داستایفسکی و معجزهای به اصطلاح پسزمینهای را به پیشزمینه میآورد تا میخ آخر را بر تابوت مسیحیتی بکوبد که زیادی با فلسفههای دوگانهانگارانه آمیخته است. او پیشتر نشان داده بود که زوسیما خود چندان با این عزلتگزینی و نفی زندگی سر آشتی نداشت و ازهمینرو آلیوشا را به ترک صومعه فرا خوانده بود.
دلدادهی زمین در ۲۲۹ صفحهی پالتویی با جلد نرم چاپ و با قیمت ۶۸ هزار تومان روانهی کتابفروشیها شده است.