جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
بیوگرافی: طاهر بن جلون
زادهی نخستین روز دسامبر ۱۹۴۴ در مراکش. او سالهای دبستان را در یک مدرسهی دو زبانهی فرانسوی-عربی درس خواند که فردی فرانسوی آن را اداره میکرد. همین امر سبب شد تا طاهر، شناخت خوبی از فرهنگ فرانسوی پیدا کند. طاهر پس از چند مهاجرت و از این شهر به آن شهر رفتن با خانواده، در شهر رباط، تحصیلات دانشگاهی خود را رشتهی فلسفه آغاز میکند و درست در همین دوران است که شعر هم برای او سبک ادبی محبوب میشود و خود نیز شروع به سرودن میکند. او در اوایل دههی هفتاد، به مقالهنوسی روی میآورد، مقالاتی که در روزنامهی لوموند نیز به چاپ میرسند. روانشناسی اجتماعی رشتهای است که طاهر بن جلون برای تحصیلات مقطع دکترای خود آن را برمیگزیند و بعدها حتی رواندرمانگر نیز میشود. کتاب «فرزند خاک» که در سال ۱۹۸۵ به چاپ رسید، سبب شناخته شدن این نویسنده در مجامع ادبی شد، شناختی که خیلی زود، یعنی دو سال بعد، سبب شد تا جایزه گنکور با «کتاب شب مقدس» به او تعلق گیرد. مهاجرت به فرانسه و ساکن شدن در شهر پاریس به همراه همسر و فرزندانش، چالش مهم دیگر زندگی او بود که سبب شد این نویسنده، در کانون ادبیات فرانسوی زبان قرار گیرد. مسئلهای که حتی منجر شد تا نشان لژیون دونور نیز از طرف دولت وقت فرانسه، به این نویسنده تعلق گیرد.قسمتی از کتاب «تأدیب» نوشتهی طاهر بن جلون:
صلات ظهر است. خورشیدی تیز. خورشید هم در مصیبتی که دارم از سر میگذرانم، سنگ تمام میگذارد. برادرم دوبهشک است؛ دوروبرش را نگاه میکند و غم را در چشمهایش میبینم. لابد فکرش دوباره رفته سمت گمشدهها، مثلاً چند ماه پیش، همسایهمان از خانه رفته بود بیرون تا با دو مرد که زنگ در خانهشان را زده بودند، حرف بزند. رفته بود دنبالشان و دیگر هیچوقت دوباره او را ندیدیم. زن و بچههایش آمدند پیش پدرم تا کمکشان کند که آگهی «گمشدهها» برایش بنویسند و بعد هم توی روزنامهها چاپش کردند. ناشناسها آدمها را میربایند. پلیس دنبالشان میگردد، اما پیدایشان نمیکند. پدر بهترین دوستم اینطوری گم شده بود. میگفتند دست کثیف ژنرال اوفقیر در کار است. عدهای هم میگفتند: «دربار این وسط کارهای نیست.» درواقع، شاه به خدمتگزار وفادارش چک سفیدامضا داده است تا نظم را در کشور برقرار کند. آدمهای در سایه (یکجور پلیس مخفی که فقط به خود ژنرال گزارش میدهند) نسخهی آنهایی را که ظنش میرفت دارند علیه شاه دسیسه میکنند یا در شرف دسیسهچینی علیه شاه هستند، خیلی حسابی و قطعی و مستبدانه میپیچیدند. میگفتند ژنرال میتواند فکر آدمها را بخواند. اغلب افرادی را دستگیر میکند که هیچ کاری نکرده بودند. فرانسویها زمان جنگ هندوچین آموزشش داده بودند. نه رحم داشت، نه مروت. قوی و وحشی. مستشاران فرانسوی وحشیانهترین شیوههای شکنجه را به او یاد داده بودند. علىالظاهر به اینها افتخار هم میکند. هدف وسیله را توجیه میکند. نظم و انضباط از همهچیز مهمتر است. چهرهای پرچینوچروک، چشمانی نافذ و رمزآلود، پوستی بهسان آتشفشانی خاموش. میگفتند بن برکت زیر شکنجههای او جان داده. قلبش یاری نکرده. بن برکت جواب سؤال پلیسهای متخصص این نوع بازپرسیها را نداده است. اوفقیر از آنها خواسته که او را با بن برکت تنها بگذارند. نه حرفی، نه سؤالی. درجا یک کشیدهی نر و ماده خوابانده توی گوشش. یکی از دندانهایش افتاده، از روی صندلی بلندش کرده و آنقدر تکانش داده که مهدی زیر فشار دستهای او نفسش بند آمده؛ از هوش رفته و قلبش ایستاده است. اوفقیر آدمهایش را صدا کرده و این دستور را داده: «وان را آماده کنید!» و جسد را در اسید حل کرده است و دیگر اثری از آثار رهبر معترضان مراکش پیدا نشده است. هرگز جسد مهدی بن برکت را پیدا نکردند.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...