جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به حساب کاربری
بدقلق ها و معلمی به اسم قورباغه ی سبز
وضعیت: موجود
ناشر
مولف
مترجم
قطع
نوع جلد
تعداد صفحات
248
شابک
9786222741594
تاریخ ورود
1400/10/26
نوبت چاپ
1
سال چاپ
1401
کد محصول
110127
دسته بندی
قیمت پشت جلد (﷼)
790,000﷼
مشخصات تکمیلی
(داستان های نوجوانان آمریکایی،قرن 20م،مناسب بالای 12 سال)
قیمت برای شما:
790,000﷼
1 ? count-- : count">
درباره کتاب
کتاب بدقلق ها و معلمی به اسم قورباغه ی سبز، اثر گوردون کورمن است با ترجمه ی غزل یزدان پناه و چاپ انتشارات پرتقال.
شخصیت های اصلی کتاب حاضر شاگردانی شرور در پایه ی هشتم به نام های «آلدو، کیانا، پارکر و ایلین مخوف» هستند که بدلیل دردسر ساز بودن آنها کلاسشان را از بقیه جدا کرده اند. کلاس آنها به بدقلق ها شناخته شده است. آنها بچه های دردسرساز و پرماجرایی هستند، از این رو معلمی برایشان انتخاب کردند که تجربه ی زیادی داشته باشد. معلم پیر آنها کرمیت نام دارد، معلمی سرشناس که در شغل و حرفه ی خود زبانزد است. با ورود شاگردی قدیمی به یکباره همه چیز تغییر می کند…
شخصیت های اصلی کتاب حاضر شاگردانی شرور در پایه ی هشتم به نام های «آلدو، کیانا، پارکر و ایلین مخوف» هستند که بدلیل دردسر ساز بودن آنها کلاسشان را از بقیه جدا کرده اند. کلاس آنها به بدقلق ها شناخته شده است. آنها بچه های دردسرساز و پرماجرایی هستند، از این رو معلمی برایشان انتخاب کردند که تجربه ی زیادی داشته باشد. معلم پیر آنها کرمیت نام دارد، معلمی سرشناس که در شغل و حرفه ی خود زبانزد است. با ورود شاگردی قدیمی به یکباره همه چیز تغییر می کند…
بخشی از کتاب
همچنان که به اتاق 115 نزدیک می شوم، صدای اما من را در جایم میخکوب می کند.
«مامان، من متوجهم که معلم ها گاهی حسابی خسته می شن و کم می آرن، اما این چیزی که می گم کاملا فرق می کنه. اصلا به زحمت می شه گفت اون آدم زنده ست! من درست بغل دست کلاسش درس می دم. کل روز حتی یه کلمه هم از دهنش بیرون نمی آد! این بچه ها ی بینوا هیچی یاد نمی گیرن، چون انگار نه انگار یه معلم بالای سرشونه! واقعا باعث تاسفه که…» یک قدم به عقب می روم. او آرام در اطراف کلاس حرکت می کند، جدول ها را با اضافه کردن برچسب ستاره های طلایی به روز می کند و شانه اش را بالا داده تا تلفن را بغل گوشش نگه دارد. درد شنیدن این حرف ها با فکر به اینکه شنونده چه کسی است، چند برابر می شود.
خشم و انزجار در وجودم شعله می کشد. چرا اما فانتن فکر می کند صلاحیت دارد درباره ی خستگی و کم آوردن حرف بزند؟ او خودش تقریبا هم سن و سال همین شاگردهاست و به خیالش آموزش یعنی اینکه برچسب ستاره بدهی، حیوان در کلاس نگه داری و درباره ی کیسه پرکنی برای بچه ها وراجی کنی. چند وقت است معلم شده؟ ده دقیقه؟ اولین بار که سعی کرد با بدقلق ها ارتباط بگیرد، حسابی حلقه ی گفت و گویش را به گند کشیدند و مارمولک عزیزش را فراری دادند.
ولی فیونا که قرار نیست هیچ وقت، آن بخش ماجرا را بشنود.
اما یکی از سوراخ دماغ های هاروی اسب آبی را صاف می کند که کج و آویزان شده. «باشه، قبول، قبلا معلم خیلی خوبی بوده. اما مهم اینه که حالا، چه جوریه! راستش رو بگم، باورم نمی شه که تو واقعا نامزد این…»
«مامان، من متوجهم که معلم ها گاهی حسابی خسته می شن و کم می آرن، اما این چیزی که می گم کاملا فرق می کنه. اصلا به زحمت می شه گفت اون آدم زنده ست! من درست بغل دست کلاسش درس می دم. کل روز حتی یه کلمه هم از دهنش بیرون نمی آد! این بچه ها ی بینوا هیچی یاد نمی گیرن، چون انگار نه انگار یه معلم بالای سرشونه! واقعا باعث تاسفه که…» یک قدم به عقب می روم. او آرام در اطراف کلاس حرکت می کند، جدول ها را با اضافه کردن برچسب ستاره های طلایی به روز می کند و شانه اش را بالا داده تا تلفن را بغل گوشش نگه دارد. درد شنیدن این حرف ها با فکر به اینکه شنونده چه کسی است، چند برابر می شود.
خشم و انزجار در وجودم شعله می کشد. چرا اما فانتن فکر می کند صلاحیت دارد درباره ی خستگی و کم آوردن حرف بزند؟ او خودش تقریبا هم سن و سال همین شاگردهاست و به خیالش آموزش یعنی اینکه برچسب ستاره بدهی، حیوان در کلاس نگه داری و درباره ی کیسه پرکنی برای بچه ها وراجی کنی. چند وقت است معلم شده؟ ده دقیقه؟ اولین بار که سعی کرد با بدقلق ها ارتباط بگیرد، حسابی حلقه ی گفت و گویش را به گند کشیدند و مارمولک عزیزش را فراری دادند.
ولی فیونا که قرار نیست هیچ وقت، آن بخش ماجرا را بشنود.
اما یکی از سوراخ دماغ های هاروی اسب آبی را صاف می کند که کج و آویزان شده. «باشه، قبول، قبلا معلم خیلی خوبی بوده. اما مهم اینه که حالا، چه جوریه! راستش رو بگم، باورم نمی شه که تو واقعا نامزد این…»