لجن صورتی (مجموعه ی بام بلند کلمات)
(داستان های اسپانیایی،آمریکایی،قرن 21م)
موجود
ناشر | طرح نقد |
---|---|
مولف | فرناندا تریاس |
مترجم | میعاد بانکی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 254 |
شابک | 9786008582977 |
تاریخ ورود | 1402/12/05 |
نوبت چاپ | 1 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 213 |
کد کالا | 131589 |
قیمت پشت جلد | 2,400,000﷼ |
قیمت برای شما
2,400,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
هیچ آغازی در کار نیست. آنچه بهاشتباه آغاز قلمداد میکنیم صرفا لحظهای است که متوجه تغییری میشویم. روزی سروکلهی ماهیها پیدا شد؛ پس آن یک آغاز بود. بیدار شدیم و دیدیم سواحل شهرمان پوشیده شده از ماهیهای نقرهفام، گویی با درِ فلزی بطریها یا خردهشیشهها فرشی ساخته بودند؛ چنان براق بود که چشمان آدم را میآزرد. حتی بالۀ ماهیها هم تکان نمیخورد؛ پیش از آنکه آب آنها را پس بزند بدنشان خشکیده بود. خورشید همچنان توی آسمان میدرخشید. هنوز ماجرای اصلی آغاز نشده بود…
برندهی جایزهی ادبی پِن 2023 در بخش آثار ترجمهشده
برندهی جایزهی ملی ادبیات اوروگوئه 2021
برندهی جایزهی سور خوانا اینِس د لا کروز 2021 (جایزهی ادبی نویسندگان زن اسپانیاییزبان)
برندهی جایزهی بارتولومه هیدالگو 2021 (مهمترین جایزهی ادبی اروگوئه)
برندهی جایزهی ادبی پِن 2023 در بخش آثار ترجمهشده
برندهی جایزهی ملی ادبیات اوروگوئه 2021
برندهی جایزهی سور خوانا اینِس د لا کروز 2021 (جایزهی ادبی نویسندگان زن اسپانیاییزبان)
برندهی جایزهی بارتولومه هیدالگو 2021 (مهمترین جایزهی ادبی اروگوئه)
بخشی از کتاب
دلم میخواهد همینجا توقف کنم؛ دلم میخواهد تا حد امکان به این لحظه نزدیک شوم. چرا؟ چون تا پیش از این لحظه همهچیز سر جایش بود. بله، شرایطی ناامن بود، شرایطی نامطلوب و ناکافی، اما به آن خو گرفته بودم. یاد گرفته بودم تحمل کنم. عین آن بازی بلوکهای چوبی: بلوکها را یکبهیک برمیداری؛ اولش آنهایی را برمیداری که چندان خطرناک نیستند، کمکم جسارت به خرج میدهی، آنقدر بلوکهای خطرناک را برمیداری تا بالآخره برج فرو میریزد. اگر به آن لحظه نزدیکتر میشدم، میتوانستم ببینم دستی آن بلوک اشتباهی را برمیدارد، میتوانستم لرزش برج را حس کنم. همیشه یکی از بلوکها اشتباه است. از آن لحظه به بعد، دیگر مادرم را نمیدیدم و طولی نمیکشید که دیگر مکس را هم نمیدیدم: هر دو از زندگیام حذف میشدند. اما در آن لحظۀ سرشار از موهبتِ عاری از احساس گناه، هنوز هیچیک از این اتفاقها رخ نداده بود. حالا، پیش از آن لحظه را چندان وحشتناک و بد نمیبینم؛ فقط توی شرایطی خاص گیر افتاده بودم. اما از آن لحظه به بعد بود که فروپاشی آغاز شد.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر