چرا گورخرها زخم معده نمی گیرند (استرس و هر آنچه در موردش باید بدانیم)
(فیزیولوژی و مدیریت استرس)
ناموجود
ناشر | نوین توسعه |
---|---|
مولف | رابرت ام.ساپولسکی |
مترجم | محمدعلی امام هادی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | زرکوب |
تعداد صفحات | 496 |
شابک | 9786225213197 |
تاریخ ورود | 1402/03/09 |
نوبت چاپ | 2 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 536 |
کد کالا | 126903 |
قیمت پشت جلد | 3,300,000﷼ |
این کالا اکنون قابل سفارش نیست
درباره کتاب
با گذر زمان، پیشرفت علم و به دنبال آن رخداد تحولاتی در دیدگاه انسان به انواع بیماریها، تاثیر فوقالعادهی شخصیت و احساسات افراد بر عملکرد و سلامت بدن مورد توجه قرار گرفت که از جمله مهمترین آنها، نقش بسزای استرس بر آسیبپذیر شدن ما در برابر بیماریها و روشهای مقابله ما در برابر عوامل استرسزا است.
«چرا گورخرها زخم معده نمیگیرند» تلاشی است برای ارائهی معنایی روشن از مفهوم مبهم استرس و شرح این موضوع که چگونه انواع هورمونها و بخشهای مختلف مغز در پاسخ به استرس فعال میشوند. کتاب بر رابطهی بین استرس و افزایش خطر ابتلا به انواع خاصی از بیماریها متمرکز میشود و به تأثیر استرس بر سیستمهای مختلف بدن میپردازد.
ساپولسکی تلاش کرده تا موضوعات علمی این کتاب را به گونهای بیان کند که حتی برای افراد غیردانشمند یا کسانی که به چنین مطالبی علاقهای ندارند نیز جالب و قابلفهم باشد. مطالعۀ این کتاب برای کسانی که در پی شناخت استرس، بیماریهای مرتبط با آن و راههای کنار آمدن با آن هستند، مفید خواهد بود.
کتاب در ابتدا شرحی روشن از استرس ارائه میدهد و بهسادگی چگونگی فعال شدن انواع هورمونها و بخشهای مختلف مغز در پاسخ به استرس را تشریح میکند. سپس رابطه بین استرس و افزایش خطر ابتلا به بیماریها را وامیکاود. همچنین در این کتاب، اثر استرس بر سیستم گردش خون، ذخیره انرژی، تولیدمثل، سیستم ایمنی و غیره مورد بحث قرار میگیرد و ارتباط بین استرس و بیماریها و اختلالات شایع روانپزشکی همچون افسردگی بررسی میشود. در ادامه تعامل میان استرس و خواب و همچنین اعتیاد واکاوی میشود. ازآنجا که استرس مداوم و مکرر میتواند ما را در معرض آسیب بسیاری قرار بدهد، کتاب مدیریت استرس و چگونگی بهکارگیری برخی اصول آن را در زندگی روزمره بیان میکند و بسیاری از نگرانیهای ما را دربارهی استرس و عوارض آن برطرف میکند. اینکه چگونه میتوانیم برای مقابله با دنیای استرسزای پیرامونمان توانمندتر شویم، پرسشی است که کتاب پیشرو در پی پاسخگویی به آن برآمده است.
نویسنده معتقـد است کـه همـه میتواننـد از برخـی از ایدههـای کتاب بهـره ببرنـد و از زیربنـای علمـی آنهـا هیجـانزده شـوند.
«چرا گورخرها زخم معده نمیگیرند» تلاشی است برای ارائهی معنایی روشن از مفهوم مبهم استرس و شرح این موضوع که چگونه انواع هورمونها و بخشهای مختلف مغز در پاسخ به استرس فعال میشوند. کتاب بر رابطهی بین استرس و افزایش خطر ابتلا به انواع خاصی از بیماریها متمرکز میشود و به تأثیر استرس بر سیستمهای مختلف بدن میپردازد.
ساپولسکی تلاش کرده تا موضوعات علمی این کتاب را به گونهای بیان کند که حتی برای افراد غیردانشمند یا کسانی که به چنین مطالبی علاقهای ندارند نیز جالب و قابلفهم باشد. مطالعۀ این کتاب برای کسانی که در پی شناخت استرس، بیماریهای مرتبط با آن و راههای کنار آمدن با آن هستند، مفید خواهد بود.
کتاب در ابتدا شرحی روشن از استرس ارائه میدهد و بهسادگی چگونگی فعال شدن انواع هورمونها و بخشهای مختلف مغز در پاسخ به استرس را تشریح میکند. سپس رابطه بین استرس و افزایش خطر ابتلا به بیماریها را وامیکاود. همچنین در این کتاب، اثر استرس بر سیستم گردش خون، ذخیره انرژی، تولیدمثل، سیستم ایمنی و غیره مورد بحث قرار میگیرد و ارتباط بین استرس و بیماریها و اختلالات شایع روانپزشکی همچون افسردگی بررسی میشود. در ادامه تعامل میان استرس و خواب و همچنین اعتیاد واکاوی میشود. ازآنجا که استرس مداوم و مکرر میتواند ما را در معرض آسیب بسیاری قرار بدهد، کتاب مدیریت استرس و چگونگی بهکارگیری برخی اصول آن را در زندگی روزمره بیان میکند و بسیاری از نگرانیهای ما را دربارهی استرس و عوارض آن برطرف میکند. اینکه چگونه میتوانیم برای مقابله با دنیای استرسزای پیرامونمان توانمندتر شویم، پرسشی است که کتاب پیشرو در پی پاسخگویی به آن برآمده است.
نویسنده معتقـد است کـه همـه میتواننـد از برخـی از ایدههـای کتاب بهـره ببرنـد و از زیربنـای علمـی آنهـا هیجـانزده شـوند.
بخشی از کتاب
عامل استرسزا هرچیزی در دنیای بیرونی است که بتواند ما را از تعادل هومئوستاتیک خارج کند و پاسخ به استرس همان کاری است که بدنمان برای برقراری مجدد تعادل هومئوستاتیک انجام میدهد.
اما وقتی ما درباره خودمان و تمایل انسانیمان برای بیمار کردن خودمان از فرط نگرانی صحبت میکنیم، این مفهوم که "عوامل استرسزا صرفا مواردی هستند که شما را از تعادل هومئوستاتیک خارج میکنند" برداشتی کافی نیست و باید بسط داده شود. پیشبینی کردن یک اتفاق نیز میتواند یک عامل استرسزا باشد. گاهی اوقات ما آنقدر باهوش هستیم که صرفا براساس پیشبینیمان از یک اتفاق، چنان قوی به استرس پاسخ میدهیم که گویی آن رویداد واقعا رخ داده است. استرسهای پیشبینیشده منحصر به انسان نیستند؛ شما چه انسانی باشید که در یک ایستگاه متروی متروکه توسط انبوهی از اراذل و اوباش احاطه شده است، چه گورخری باشید که با یک شیر رودررو شده است، حتی اگر (هنوز) هیچ آسیبی جسمی ندیده باشید، احتمالا قلبتان بهشدت در حال تپیدن است. اما ما، برخلاف گونههایی با پیچیدگی کمترِ شناختی، میتوانیم با فکر کردن در مورد عوامل استرسزای بالقوهای که ممکن است در آینده دور ما را از تعادل هومئوستاتیک خارج کنند، نیز پاسخ استرس را فعال کنیم. برای مثال، به کشاورزی آفریقایی فکر کنید که در حال تماشای دستهای ملخ است که روی محصولاتش فرود میآیند. او صبحانه کافی خورده است و از نبود تعادل هومئوستاتیک ناشی از گرسنگی رنج نمیبرد، اما همچنان تحت یک پاسخ استرس خواهد بود. گورخرها و شیرها ممکن است با پیشبینی رویدادی در چند دقیقه آتی، واکنش استرس را نشان دهند، اما هرگز نمیتوانند در مورد رویدادهای آینده دور استرس داشته باشند.
همچنین گاهی اوقات ما انسانها ممکن است تحت فشار مسائلی قرار بگیریم که برای گورخرها یا شیرها بیمعنی هستند. نگرانی درمورد وام مسکن، مالیات، سخنرانی در برابر حضار، ترس از مصاحبه شغلی یا اجتنابناپذیر بودن مرگ موضوعی مشترک بین تمام پستانداران نیست. زندگی انسانی ما مملو از تجربیاتی با عوامل استرسزای روانی است که با دنیای فیزیکی گرسنگی، جراحت، از دست دادن خون یا دمای هوای شدیدا نامناسب متفاوت است. وقتی ما پاسخ استرس خود را به دلیل ترس از رویدادی فعال میکنیم که بعدا در واقعیت اتفاق می افتد، به خود تبریک میگوییم که این "مهارت شناختی" به ما اجازه داد تا دفاع خود را زودتر فعال کنیم. البته این دفاعهای پیشبینیکننده میتوانند کاملا نقشی محافظتی داشته باشند، زیرا بسیاری از پاسخهای استرس ما برای ایجاد آمادگی است. اما وقتی وارد یک آشفتگی فیزیولوژیکی میشویم یا وقتی به خاطر مسئلهای که نمیتوانیم کاری درموردش انجام دهیم، بیهیچ دلیلی پاسخ استرس را فعال میکنیم، به آن نامهایی مانند "اضطراب"، "رواننژندی"، "پارانویا" یا "خشونت بیدلیل" میدهیم.
اما وقتی ما درباره خودمان و تمایل انسانیمان برای بیمار کردن خودمان از فرط نگرانی صحبت میکنیم، این مفهوم که "عوامل استرسزا صرفا مواردی هستند که شما را از تعادل هومئوستاتیک خارج میکنند" برداشتی کافی نیست و باید بسط داده شود. پیشبینی کردن یک اتفاق نیز میتواند یک عامل استرسزا باشد. گاهی اوقات ما آنقدر باهوش هستیم که صرفا براساس پیشبینیمان از یک اتفاق، چنان قوی به استرس پاسخ میدهیم که گویی آن رویداد واقعا رخ داده است. استرسهای پیشبینیشده منحصر به انسان نیستند؛ شما چه انسانی باشید که در یک ایستگاه متروی متروکه توسط انبوهی از اراذل و اوباش احاطه شده است، چه گورخری باشید که با یک شیر رودررو شده است، حتی اگر (هنوز) هیچ آسیبی جسمی ندیده باشید، احتمالا قلبتان بهشدت در حال تپیدن است. اما ما، برخلاف گونههایی با پیچیدگی کمترِ شناختی، میتوانیم با فکر کردن در مورد عوامل استرسزای بالقوهای که ممکن است در آینده دور ما را از تعادل هومئوستاتیک خارج کنند، نیز پاسخ استرس را فعال کنیم. برای مثال، به کشاورزی آفریقایی فکر کنید که در حال تماشای دستهای ملخ است که روی محصولاتش فرود میآیند. او صبحانه کافی خورده است و از نبود تعادل هومئوستاتیک ناشی از گرسنگی رنج نمیبرد، اما همچنان تحت یک پاسخ استرس خواهد بود. گورخرها و شیرها ممکن است با پیشبینی رویدادی در چند دقیقه آتی، واکنش استرس را نشان دهند، اما هرگز نمیتوانند در مورد رویدادهای آینده دور استرس داشته باشند.
همچنین گاهی اوقات ما انسانها ممکن است تحت فشار مسائلی قرار بگیریم که برای گورخرها یا شیرها بیمعنی هستند. نگرانی درمورد وام مسکن، مالیات، سخنرانی در برابر حضار، ترس از مصاحبه شغلی یا اجتنابناپذیر بودن مرگ موضوعی مشترک بین تمام پستانداران نیست. زندگی انسانی ما مملو از تجربیاتی با عوامل استرسزای روانی است که با دنیای فیزیکی گرسنگی، جراحت، از دست دادن خون یا دمای هوای شدیدا نامناسب متفاوت است. وقتی ما پاسخ استرس خود را به دلیل ترس از رویدادی فعال میکنیم که بعدا در واقعیت اتفاق می افتد، به خود تبریک میگوییم که این "مهارت شناختی" به ما اجازه داد تا دفاع خود را زودتر فعال کنیم. البته این دفاعهای پیشبینیکننده میتوانند کاملا نقشی محافظتی داشته باشند، زیرا بسیاری از پاسخهای استرس ما برای ایجاد آمادگی است. اما وقتی وارد یک آشفتگی فیزیولوژیکی میشویم یا وقتی به خاطر مسئلهای که نمیتوانیم کاری درموردش انجام دهیم، بیهیچ دلیلی پاسخ استرس را فعال میکنیم، به آن نامهایی مانند "اضطراب"، "رواننژندی"، "پارانویا" یا "خشونت بیدلیل" میدهیم.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر