نقشه هایی برای گم شدن
(فلسفه مسافرت،بازبینی:الهام شوشتری زاده)
موجود
ناشر | اطراف |
---|---|
مولف | ربکا سولنیت |
مترجم | نیما م.اشرفی |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شمیز |
تعداد صفحات | 216 |
شابک | 9786226194389 |
تاریخ ورود | 1399/08/25 |
نوبت چاپ | 27 |
سال چاپ | 1402 |
وزن (گرم) | 175 |
کد کالا | 97384 |
قیمت پشت جلد | 1,720,000﷼ |
قیمت برای شما
1,720,000﷼
برای خرید وارد شوید
درباره کتاب
«نقشههایی برای گمشدن» اولین کتاب از مجموعهی دوم جستار روایی است. جستارهای این کتاب با طرح موضوعات متفاوت از مضمونهایی همچون فقدان، گمشدن، گمبودن و گمکردن حرف میزند. سولنیت با تأکید بر لزوم بیرونزدن از فضای محدود شخصی و پاگذاشتن به جهان بیکران نمیخواهد بگوید بیهدف گم شویم. در عوض از ما میخواهد «به دل ناشناختهها شیرجه بزنیم و آدمی جدید از آن بیرون بیاییم.» جستارهای او به دستهبندیهای معمول تن نمیدهند و چیزی بین خاطرهپردازی، نقد هنر، نوشتار فلسفی و حتی قصههای خیالی هستند. سولنیت پرسهزن قهاری است و بهرغم وجود گریزهای بیامان و البته استادانه، مسیرهایی مشخص و روابطی تثبیتشده با مکانها و آدمها و خاطراتش دارد و نوشتههایش در خدمت یک ایدهی واحد پیش میروند.
نه جستار این کتاب را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. جستارهایی با عنوان یکسان «آبی دوردست» که تأملات عینیتر و نقد هنر به شمار میروند و باقی جستارها که روایتگر ماجراهای شخصی خود سولنیت هستند. این جستارها نقشههایی هستند برای گمشدن و گشتوگذار در سکوتِ
▫️خرابههای شهری
▫️بیمارستانهای متروک
▫️موسیقیهای سواشده برای جادههای دور
▫️شهربازیهای رهاشده
▫️خلوتوسوسهانگیز صحراها
▫️خاطرات گنگ خانهی کودکی
▫️خوابهای مکرر رازآلود
▫️شخصیتهای بینام ترانههای کانتری و بلوز
▫️سرگیجههای هیچکاکی
▫️آبی جادوییِ ایو کِلن
▫️و معمای زبان طبیعت
ربکا سولنیت، نویسنده، تاریخنگار و کنشگر اجتماعی متولد ۱۹۶۱ در آمریکاست. سولنیت روزنامهنگاری خوانده، روی کمپینهای زیستمحیطی و حقوق بشری کار کرده و بیش از بیست کتاب نوشته است. او را از بیستوپنج نویسندهی ژرفاندیشی میدانند که نگاه خوانندگانش به زندگی را تغییر میهد. دغدغهی او چه در جایگاه نویسنده، چه در مقام کنشگر اجتماعی، پژوهشگر دانشگاهی یا بومشناس فمینیست حرکت و یکجانماندن است، دعوت به سفر، مسافرماندن و نرسیدن.
▫️
نه جستار این کتاب را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. جستارهایی با عنوان یکسان «آبی دوردست» که تأملات عینیتر و نقد هنر به شمار میروند و باقی جستارها که روایتگر ماجراهای شخصی خود سولنیت هستند. این جستارها نقشههایی هستند برای گمشدن و گشتوگذار در سکوتِ
▫️خرابههای شهری
▫️بیمارستانهای متروک
▫️موسیقیهای سواشده برای جادههای دور
▫️شهربازیهای رهاشده
▫️خلوتوسوسهانگیز صحراها
▫️خاطرات گنگ خانهی کودکی
▫️خوابهای مکرر رازآلود
▫️شخصیتهای بینام ترانههای کانتری و بلوز
▫️سرگیجههای هیچکاکی
▫️آبی جادوییِ ایو کِلن
▫️و معمای زبان طبیعت
ربکا سولنیت، نویسنده، تاریخنگار و کنشگر اجتماعی متولد ۱۹۶۱ در آمریکاست. سولنیت روزنامهنگاری خوانده، روی کمپینهای زیستمحیطی و حقوق بشری کار کرده و بیش از بیست کتاب نوشته است. او را از بیستوپنج نویسندهی ژرفاندیشی میدانند که نگاه خوانندگانش به زندگی را تغییر میهد. دغدغهی او چه در جایگاه نویسنده، چه در مقام کنشگر اجتماعی، پژوهشگر دانشگاهی یا بومشناس فمینیست حرکت و یکجانماندن است، دعوت به سفر، مسافرماندن و نرسیدن.
▫️
بخشی از کتاب
چند سال پیش، مادرم از صندوقچهی چوب سدرش بلوزی فیروزهای را که در سفر بولیوی برایم خریده بود درآورد، لباس زنان بومی در اندازهی مینیاتوری. عجب آنکه وقتی تایش را باز کرد و آن لباس کوچک را به من داد، خاطرهی زندهی پوشیدنش در تضاد بود با اندازهی خیلی کوچکش، با آستینهایی که کوتاهتر از سی سانتیمتر بود، با نیمتنهای کوچک برای قفسهی سینهی ظریفی که دیگر از آن من نبود. تعجبم از این بود که حس بودن در آن لباس زریدوز هنوز برایم کاملا زنده بود اما یادم نبود این قدر کوچک بودم که میپوشیدمش. چیزی بودم زمین تا آسمان متفاوت با خود بزرگسالم که اینها را به خاطر میآورد. پیوستگی حافظه، شکاف بین بدن کودک نوپا و بدن زن بالغ را از قلم انداخته بود.
وقتی آن بلوز را دوباره یافتم، خاطرهاش را گم کردم، چون این دو آشتیناپذیر بودند. یک آن تمامش از ذهنم رفت، به چشم دیدم که رفت. گاهی وصف دیوارنگارهها و جسدهای سالمی را میشنویم که صدها یا حتی هزاران سال معجزهآسا دفن، مهر و موم و از گزند نور محافظت شدهاند. این چیزها وقتی اولین بار در معرض هوای تازه و نور قرار میگیرند، آرام آرام از بین میروند، فرو میپاشند، ناپدید میشوند. گاهی یافتن و گم کردن خیلی بیشتر از آنچه میپنداریم به هم گره خوردهاند.
وقتی آن بلوز را دوباره یافتم، خاطرهاش را گم کردم، چون این دو آشتیناپذیر بودند. یک آن تمامش از ذهنم رفت، به چشم دیدم که رفت. گاهی وصف دیوارنگارهها و جسدهای سالمی را میشنویم که صدها یا حتی هزاران سال معجزهآسا دفن، مهر و موم و از گزند نور محافظت شدهاند. این چیزها وقتی اولین بار در معرض هوای تازه و نور قرار میگیرند، آرام آرام از بین میروند، فرو میپاشند، ناپدید میشوند. گاهی یافتن و گم کردن خیلی بیشتر از آنچه میپنداریم به هم گره خوردهاند.
نظرات
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.
کالا مرتبط
موارد بیشتر