جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
معرفی کتاب: سوربُز
رمان سوربُز در مورد یکی از بدنامترین دیکتاتورهای آمریکای لاتین است. "تروخیو" ملقب به شیطان. شخصیت مرکزی رمان اورانیاست که از خلال زندگی او به زمانهی استبداد حاکم در دوره تروخیو سفر میکنیم. رمانی چند لایه و خوشخوان که شیوه روایتی آن شیوه روایتی چند زاویهای است. یوسا در این رمان نیز به طرز استادانهای جریان روایتش را به پیش میبرد. ماریو بارگاس یوسا همچنین در سال ۲۰۱۰ نیز موفق شد جایزه ادبی نوبل را از آنِ خود کند.قسمتی از کتاب سوربز:
-فکر نکنم فیدل کاسترو به اندازهی شما رومانتیک باشد، عالی جناب. -رومانتیک؟ او؟ شاید با بعضی از زنهایی که دوستشان میداشت، شاید با لینا لوواتون. اما بیرون از قلمرو احساسات، در سیاست، همیشه آدمی کلاسیک بود. منطقی، جدی، اهل عمل، خونسرد و دوراندیش. وقتی در مکزیک دیدمش، داشت عملیات گرانما را تدارک میدید. فکر میکردند یک دیوانهی کوبایی است که ارزش ندارد جدی بگیرندش. از همان اول، چیزی که مبهوتم کرد این بود که این مرد پاک از احساسات و این جور چیزها بیخبر بود. اگرچه سخنرانیهاش درست مثل هر آدم گرمسیری پرشور و هیجانانگیز است. این فقط برای مخاطبهاست. خودش درست خلاف حرفهاش است. آدمی باهوش اما مثل یخ. همیشه مطمئن بودم که به قدرت میرسد. اما، عالی جناب، اجازه بدهید یک چیز را روشن کنم. من شخصیت کاسترو را تحسین میکنم که توانسته امریکاییها را این جور مچل کند، با روسها و کشورهای کمونیست متحد شده و از آنها در مقابل امریکا استفاده میکند، درست مثل سپر اتومبیل. اما عقایدش را تحسین نمیکنم، من کمونیست نیستم. تروخیو با خندهای طعنهآمیز گفت: تو تا مغز استخوانت سرمایهدار هستی. اولترامار خیلی خوب عمل کرده، دارد از آلمان و اتریش و کشورهای سوسیالیستی کالا وارد میکند. توزیعکنندهی انحصاری هیچ وقت ضرر نمیکند. سرهنگ تایید کرد؛ از این بابت هم ممنون شما هستم. عالی جناب. راستش را بخواهید، خودم اصلا فکرش را هم نمیکردم. هیچوقت به تجارت علاقه نداشتم. اولترامار را به این دلیل راه انداختم که شما دستور داده بودید. ولی نعمت برایش توضیح داد: من ترجیح میدهم همکارهایم توی تجارت سود ببرند نه اینکه دزدی کنند. سود به نفع مملکت هم هست، کار ایجاد میکند، ثروت ایجاد میکند، روحیهی مردم را بالا میبرد. اما دزدی روحیهشان را خراب میکند. فکر میکنم بعد از این تحریمها اوضاع اولترامار هم ناجور شده. عملا فلج شده. برای من مهم نیست، عالی جناب. حالا دیگر بیست و چهار ساعته کارم این است که نگذارم دشمنان این رژیم را سرنگون کنند و شما را بکشند...
در حال بارگزاری دیدگاه ها...