جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
پاتریک مودیانو در میان پرسههای شبانه
مجموعۀ ۵ کتاب از پاتریک مودیانو، نویسندۀ فرانسوی که در سال ۲۰۱۴، جایزۀ نوبل ادبیات را از آن خود کرد در قالب یک مجموعه و به همت انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. مودیانو، هم در مقولۀ نویسندگی، دستی بر آتش دارد و هم فیلمنامه مینویسد، و آثارش را منتقدان و مردم عادی، هر دو، میپسندند. مودیانو در پروندۀ ادبی خود، در کنار جایزۀ نوبل، جوایز زیادی را از آن خود کرده است. از جایزه گنکور در سال ۱۹۷۸ گرفته، که برای کتاب خیابان بوتیکهای خاموش، آن را از آن خود کرد، تا جایزۀ دل دوکای انستیتو فرانسه، که به مناسبت یک عمر تلاش حرفهای، دریافت کرد. در مجموعۀ حاضر، که پنج کتاب مودیانو را در بر میگیرد، آثاری همچون پرسههای شبانه، خاطرات خفته، من پاتریک مودیانو هستم، بهار لعنتی و تا تو در این خیابانها گم نشوی گردآوری شدهاند. این عناوین در قطع پالتویی، به همراه قاب منتشر شدهاند.در بخشی از کتاب پرسههای شبانه، یکی از عناوین این مجموعه میخوانیم:
در خلال تمام این سالها، بارها و بارها، با خودم فکر کردم میتوانستم آن دستنوشتهها را پیدا کنم -مثل وقتی که یادگاریهای قدیمیمان را پیدا میکنیم، همۀ آن وسایلی که با بخشی از زندگیمان مرتبط است، مثل گلی خشکشده یا شبدری چهار برگ، اگر میدانستم آن خانۀ روستایی دقیقاً کجاست. تنبلی کردم. شاید هم از ورق زدن آن دفترچۀ یادداشت قدیمی دلهره داشتم. نمیدانم. زمان زیادی گذشت تا نام آن روستا و آن شماره تلفن را میان آن همه دستنوشتۀ ریز پیدا کنم. امروز دیگر از این دفترچۀ سیاهرنگ نمیترسم. این دفترچه به من کمک میکند تا به گذشته برگردم. این اصطلاح به نظرم خندهدار میآید. عنوان یک کتاب بود: مردی که به گذشتهاش بازگشت. من آن کتاب را در کتابخانۀ همان خانۀ روستایی پیدا کرده بودم. کنار یکی از پنجرههای سالن، چند ردیفی کتاب در یک کتابخانه بود. گذشته؟ نه این گذشته نیست، قسمتهایی از یک زندگی است که من در خواب دیدم، بدون انتها. من صفحه صفحۀ آن را پاره میکنم تا به زندگی کسالتبار این روزهایم کمی سایهروشن داده باشم. امروز بعدازظهر ما در زمان حال هستیم. باران میبارد. رهگذران و همهچیز خیس و خاکستری است و من بیصبرانه در انتظار فرارسیدن شب هستم تا همهچیز در پس سایهروشنها پدیدار شوند. شبی با اتومبیل از پاریس میگذشتم و سخت تحتتأثیر این سایهروشنها قرار گرفته بودم. همۀ چراغهای خیابانها یا چراغهای کنج کوچهها گویی برایم نشانهای بود. شبیه همان حسی است که وقتی مدتی طولانی به پنجرهای پرنور نگاه میکنید، به شما دست میدهد، احساس هم زمان بودن و نبودن. پشت پنجرۀ اتاق، خالی است ولی کسی چراغ را روشن گذاشته است. هیچوقت برای من نه حالی وجود داشته و نه گذشتهای، همهچیز مغشوش و در هم برهم است. مثل همان اتاق خالی که تمام شب لامپش روشن میماند. بیشتر وقتها در خواب میبینم که دستنوشتههایم را دوباره یافتهام. وارد سالنی با سنگفرشهای سیاه و سفید میشوم و کشوهای زیر قفسۀ کتاب را میگردم یا اینکه فرستندهای ناشناس که نمیتوانم نامش را از روی پاکت بخوانم، با پست برایم دستنوشتهها را میفرستند. مهر روی پاکت نشان میدهد که این بسته همان سالهایی که من و دنی به آن خانه روستایی رفتوآمد داشتیم، ارسال شده است و من اصلاً تعجب نمیکنم که این همه سال طول کشیده تا بسته به دستم برسد. قطعاً نه گذشتهای وجود دارد و نه حالی. مجموعه ۵ جلدی آثار پاتریک مودیانو را نازنین عرب ترجمه کرده و این آثار در قطع پالتویی و قیمت ۸۵ هزار تومان چاپ و روانه کتابفروشیها شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...