جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

هنر خوردن انبه / طعمِ آهستگی

هنر خوردن انبه / طعمِ آهستگی

 

کتاب «هنر خوردن انبه» یا «هنر تقریباً گمشده‌ی هیچ کاری نکردن»، مجموعه‌ای پیوسته از جستارهایی طنّاز و شاعرانه و درعین‌حال انتقادی است که تلاش می‌کند با شرح لحظه‌هایی از زندگی، کیفیتِ ازدست‌رفته‌ی حضورِ انسان در جهان معاصر را به ما گوشزد کند.

دنی لافریر نویسنده‌ی هائیتی‌تبار تبعه‌ی کاناداست که رمان‌ها، داستان‌ها، شعرها و جستارهای بسیاری به زبان فرانسه نوشته و منتشر کرده است. نثر شاعرانه، شوخ‌طبعی مدام و توجه ویژه به زندگی غیرسفیدها در کنار نقد تکنولوژی، مدرنیته و جهان سرمایه‌سالار، او را در جایگاه یکی از مهم‌ترین نویسندگان فرانسوی‌زبان معاصر قرار داده است.

لافریر در کتابِ «هنر خوردن انبه» ضرباهنگ سریع و شتابگرایی بی‌وقفه و بی‌قاعده‌ی جهان معاصر را با ریزبینی و نکته‌سنجی، مبنای همه‌ی جُستارهای کوتاه و بسیار کوتاه کتابش قرار داده و همه‌ی ما را دعوت می‌کند تا از این آشوبِ بی‌قرار زیستن در جهان دست برداریم. او ما را به سکوت و سکون بیشتر و بیشتر دعوت کرده و بدون نفی لزوم حرکت و سرعت در بخش‌هایی از زندگی روزمره‌مان، گویی دوست دارد تلنگری بزند که یادآورِ این جمله‌ی سهراب شهید ثالث، فیلمسازِ ایرانی است که می‌گفت: «ای مردم، دارید بد زندگی می‌کنید!»

«هنر خوردن انبه» تلاش برای درک و فهمِ بهتر جهان از منظر همه‌ی آن چیزهای ریز و درشتِ به‌ظاهر مهم و البته به‌ظاهر غیرمهم پیرامون ماست؛ چه ایرادی دارد اگر در میانه‌ی روزی در خانه پدری‌تان، خانه‌ی دوست‌تان، یا خانه‌ی خودتان یا هر خانه‌ی دیگری، در آستانه‌ی جوانی، میانسالی یا پیری، در یک جنوب یا شمال که گرما و عرق‌ریزانِ پوست یا سرما و حرارتِ خون در رگ‌هایتان جریان دارد، بی فکرِ پیش، روی صندلی راحتی لم داده و به ناگه انبه‌ای تازه را آرام‌آرام، جویده جویده به کام بکشید و خوشنود از این عیشِ مدام، به خوابِ بعدازظهرِ کوتاه یا متوسطی فرو روید که گویی آخرین لذتِ حقیقی ممکن در جهان است؟ لافریر در این کتاب، ما را به چنین تجربه‌ای دعوت می‌کند.

قسمتی از کتاب هنر خوردن انبه:

*مسافر نابینا

فکر می‌کنم دنیا بیش از پیش، بین دو دسته از آدم‌ها تقسیم شده است: آدم‌هایی که بی‌وقفه در جنب‌وجوش‌اند و کسانی که ساکن می‌مانند. درباره‌ی آدم‌هایی صحبت نمی‌کنم که توانایی مالی پرداخت سفرها را دارند. منظورم بیشتر درباره‌ی این کنجکاوی خاص است که کسی را سوق می‌دهد به رفتن و دیدن اینکه چگونه دیگران در جای دیگر خود را رها می‌کنند تا با مانع‌های جدانشدنی زندگی مواجه شوند یا به سادگی منظره‌های جدید را کشف کند. ثروتمندانی را می‌شناسم که از سفررفتن متنفرند و فقیرانی که فقط رویای رفتن می‌بینند. هر سال در مونترال هزاران آدم محل سکونت‌شان را تغییر می‌دهند. می‌روند و در منطقه‌های مختلف زندگی می‌کنند. آنها گاهی به زندگی جدیدی امیدوارند . زنی را می‌شناسم که هرگز روستایش را ترک نکرده است و حتی زندگی‌اش را با نشستن در گوشه‌‌ی چپ دالانی کوچک به نوشیدن قهوه گذرانده است بدون آنکه تعارف‌کردن به رهگذران را از یاد ببرد. جوانی را می‌شناسم که خانه‌ی خانوادگی‌اش را در پانزده سالگی ترک کرد و نمی‌دانیم بعد از آن چه بر سرش آمد. خانه‌به‌دوشان روزی برمی‌گردند تا داستان‌شان را برای کسی تعریف کنند که در بندرگاه ماند . دریا وقتی موقع رفتن آنها را از هم جدا می‌کرد، در بازگشت آنها را به کنار هم می‌آورد زیرا یکی نمی‌تواند بدون دیگری وجود داشته باشد. و هیچ‌گاه نمی‌دانیم چه کسی بیشتر به دیگری احتیاج دارد؛ کسی که بسیار سفر کرده است یا کسی که از دالانش تکان نخورده است.

آخرین دسته‌بندی را اضافه می‌کنم؛ کسانی که چنان رویاپردازان نیرومندی‌اند که نیاز ندارند برای سفرکردن جابه‌جا شوند. نابینای پیری را به یاد می‌آورم که بدون ترک مرزهای شهرش، جوان‌ها را به رفتن و دیدن طرف دیگر کوهستان تهییج می‌کرد: «روزی برمی‌گردین و درباره‌ی اون با من حرف می‌زنین.» برای توصیف منظره‌ای جدید یا دیداری تصادفی، هرگز حتی یک خط هم بدون فکرکردن به او ننوشتم.

هنر خوردن انبه را علی نساجی زواره ترجمه کرده و کتاب حاضر در 395 صفحه‌ی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانه‌ی کتابفروشی‌ها شده است.

خرید کتاب هنر خوردن انبه 

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.