جستجوی کتاب

عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.

ورود به فروشگاه

معرفی کتاب: شغل خوب، شغل پوچ

معرفی کتاب: شغل خوب، شغل پوچ

«شغل خوب، شغل پوچ»، با زیرعنوانِ رهبری، غرقگی و خلق معنا، کتابی است نوشته‌ی میهای چیکسنت میهای که نشر ترجمان آن را به چاپ رسانده است. این کتاب برای تمامی کسانی است که قصد دارند با فعالیت‌های خود در زمینه‌ی کسب‌وکار، به رضایت درونی و خشنودی دست یابند و دنیا را نیز به جایی بهتر برای زیستن تبدیل کنند.

میهای چیکسنت میهای تئوری‌پرداز نظریه‌ی غرقگی است که بیشتر عمر دانشگاهی خود را به بررسی این تجربه‌ی انسانی و بسط کاربرد این نظریه در دیگر حوزه‌ها، چون آموزش‌وپرورش، جامعه‌شناسی، ورزش حرفه‌ای و کسب‌وکار، اختصاص داده است. تفاوت این کتاب با نمونه‌های مشابه این است که چیکسنت میهای نظریه‌ی خود را بر پایه‌ی علم روان‌شناسی تجربی بنا نهاده و مصاحبه با رهبران با بصیرت را به‌عنوان شاهدی بر تأیید ابعاد مختلف یافته‌هایش ذکر کرده است. ازهمین‌رو، این کتابِ الهام‌بخش و آموزنده مبنایی به وسعت تجربه‌ی روزانه‌ی تک‌تک ما انسان‌ها دارد.

چیکسنت میهای در این کتاب، کسب‌وکاری را خوب می‌داند که دغدغه‌ی افزایش خوبی، خوشی و معناداریِ اجتماعی محل فعالیتش را داشته باشد و حتی آن را محور تمامی فعالیت‌هایش قرار دهد.

همه‌ی ما لحظه‌هایی را به‌خاطر می‌آوریم که ساعت‌ها کار بی‌وقفه و کسالت‌بار امانمان را بریده و هیچ توصیفی جز پوچی و بی‌معنایی را مناسب حال خود ندانسته‌ایم؛ از طرفی مدام خطابه‌های انگیزشی و خوش‌بینانه‌ای می‌شنویم که انگار هدفشان فقط استثمار نیروی کار و سود بیشتر است. فضای کسب‌وکار معاصر این‌چنین با بهره‌کشی و ملال گره خورده، اما نویسنده می‌گوید کسب‌وکارها باید نقشی اساسی در معنابخشی به زندگی انسان معاصر ایفا کنند و معتقد است آنچه شغل خوب را از شغل پوچ جدا می‌کند نه حقوق و دستمزد، که تجربه‌ی غرق‌شدن در کار است. غرقگی چیست و چطور می‌شود آن را ایجاد کرد؟ او در این کتاب، نشان می‌دهد چه نوع رابطه‌ای با کار می‌تواند زندگی را معنادار کند و مدیران موفق چگونه توانسته‌اند محیطی معنابخش برای کارمندان خود ایجاد کنند.

قسمتی از کتاب شغل خوب، شغل پوچ:

فیلسوفان مدتی طولانی بر این باور بودند که شادکامی هدف نهایی زندگی است. ارسطو شادکامی را خیر اعلی -برترین خوبی- نام نهاد، چون ما خوبی‌های دیگر مانند پول یا قدرت را به این خاطر می‌خواهیم که معتقدیم شادمان می‌کنند، درحالی‌که شادکامی را فقط برای خود شادکامی می‌خواهیم؛ اما علی‌رغم قرن‌ها مباحثه راجع به این موضوع، پرسش‌ها در این رابطه تاکنون بی‌پاسخ مانده‌اند که ماهیت شادکامی چیست و آیا اصلاً وجود دارد یا خیر. شاید شادکامی صرفاً نامی است که به وضعیت دست‌نیافتنیِ برآورده‌شدن تمام خواسته‌ها می‌دهیم. هرچند ممکن است وضعیت شادکامی کامل توهم باشد، اما همه درک می‌کنیم که در برخی اوقات نسبت به دیگر زمان‌ها از رضایت، خشنودی و شادی بیشتری برخورداریم. جست‌وجوی چنین لحظاتی است که خیر اعلای هر فرد را به وجود می‌آورد.

ممکن است از این نظر منطقی به نظر نرسد که شادکامی و کسب‌وکار با یکدیگر ارتباط دارند، چراکه برای اکثر مردم کار در بهترین حالت شری ضروری و در بدترین حالت باری سنگین است. بااین‌حال، این دو به صورت جدایی‌ناپذیری مرتبط‌اند. اساساً کسب‌وکار برای ارتقای به‌روزی بشریت ایجاد شده است. از زمان تاجران نخستین، که کهربا را از دریای بالتیک به مدیترانه، نمک را از سواحل آفریقا به داخل مرزهای آن و یا ادویه‌جات را از جزایر خاور دور به دیگر نقاط جهان حمل می‌کردند، تا عصر حاضر که مدل‌های جدید خودرو هرسال رونمایی می‌شوند، همیشه تولید و مبادله‌ی کالا تنها در صورتی قابل توجیه بوده که کیفیت تجربه‌های ما را بهبود ببخشد. مشتریان صرفاً برای محصولات و خدماتی حاضرند پول بپردازند که باور دارند شادشان می‌کند. سؤال اصلی این است که واقعاً چه چیزی باعث شادکامی می‌شود؟ فیلسوفان از مدت‌ها قبل متوجه شده‌اند که هیچ روش واحدی برای نیل به آن وجود ندارد: آنچه یک فرد را خوشحال می‌کند ممکن است در فردی دیگر چنین اثری نداشته باشد.

پس از حدود یک قرن غفلت، روان‌شناسان سرانجام جرئت به خرج دادند تا به بررسی این معمای مبهم و ریشه‌دار بپردازند. این بررسی به نتایج غیرمنتظره‌ای منجر شد. به‌عنوان مثال، به نظر می‌رسد که برخلاف باور عمومی، پول و دارایی‌های مادی، بالاتر از میزانی حداقلی، شادکامی را افزایش نمی‌دهند. به عبارت دیگر، اگر شما بسیار فقیر هستید، داشتن پول بیشتر باعث شادکامی بیشتر شما می‌شود، اما از سوی دیگر اگر در حال حاضر به اندازه‌ی کافی ثروتمند هستید به نظر می‌رسد که پول اضافی کمک قابل‌توجهی به شادکامی شما نمی‌کند. مطالعات دیگری نشان می‌دهند که افرادی که فاجعه‌هایی مانند کوری یا فلجی را تجربه کرده‌اند به مدت چند ماه احساس وحشتناکی دارند، اما به‌زودی سطح شادکامی معمول خود را بازمی‌یابند. نقیض این نیز برای کسانی صادق است که ثروتی غیرمنتظره را به دست می‌آورند: برنده‌های قرعه‌کشی چند ماهی خوشحال هستند و پس از آن به وضعیت اولیه‌ی خود یا حتی پایین‌تر از آن بازمی‌گردند. به اعتقاد برخی از زیست‌شناسان رفتاری، چنین تحقیقاتی نشان می‌دهد که هریک از ما به صورت ذاتی یک «نقطه‌ی تثبیت» برای شادکامی داریم که تأثیر چندانی از رویدادهای بیرونی نمی‌گیرد.

روابط عاطفی قوی -ازدواجی باثبات، دوستان زیاد- با شادکامی هم بستگی دارند، درست مثل تعلق به یک اجتماع مذهبی. ذات خوش‌بینانه و برون‌گرا نیز به شادکامی کمک می‌کند. همچنین داشتن شغل و ترجیحاً شغلی که فرد آن را دوست دارد، در شادکامی مؤثر است. شهروندان کشورهای دارای حکومتی پایدار و دموکراتیک، مانند هلند، سوئیس و نیوزیلند، نیز به‌طورکلی شادترند. هنگامی‌که در سال ۱۹۹۴ انتخابات آزاد در افریقای جنوبی برگزار شد، شادکامی ساکنان آن، و به‌ویژه سیاه‌پوستان، به‌شدت افزایش یافت، اما از آن زمان به بعد، شادکامی تقریباً به سطوح قبلی بازگشته است.

این یافته‌ها با کسب‌وکار چه ارتباطی دارند؟ پاسخ ساده است: محصول یا خدمتی ارزشمند است که مشتریان، به‌درستی یا به اشتباه، فکر می‌کنند آن‌ها را شادتر می‌کند. فرصت‌های کارآفرینی در یافتن راه‌هایی جدید برای پاسخ به این میل شدید نهفته است؛ حتی پیچیده‌ترین پیشرفت‌های فناورانه تا زمانی که نتوانند نشان دهند که در شادکامی مؤثرند ارزش کمی دارند. به عنوان مثال، تصور می‌شد که اولین ترانزیستورهای الکترونیکی که در آزمایشگاه‌های بل پدید آمدند در بازار ارزش ناچیزی دارند و به همین دلیل حق ثبت اختراع آن‌ها در ازای چند هزار دلار به سونی فروخته شد که قصد داشت آن‌ها را در رادیوهای قابل‌حمل قرار دهد. سونی به‌درستی متوجه شده بود که مردم عموماً هنگام شنیدن موسیقی شادترند. ازاین‌رو احتمال داشت مردم به این باور برسند که اگر بتوانند موسیقی‌شان را با خود حمل کنند شادتر از حد معمول خواهند بود. به این ترتیب، براساس میل به شادکامی، بازاری کاملاً جدید برای این فناوری پیشرفته‌ی الکترونیکی ایجاد شد. سناریوهای مشابهی بارها و بارها تکرار شده‌اند: اتومبیل‌ها در ابتدا به عنوان وسایل بازی در نظر گرفته شدند، هواپیماها قبل از آنکه کاربردهای مفیدی برای آن‌ها تصور شود برای ارضای میل انسان به پرواز بر فراز زمین به وجود آمدند و رایانه‌های شخصی در ابتدا صرفاً برای صرفه‌جویی در زمان محبوبیت نیافتند، بلکه به این دلیل محبوب شدند که فرد می‌توانست بازی‌های سرگرم‌کننده‌ی زیادی را با آن‌ها تجربه کند. بیشتر از آنکه معمولاً به آن اذعان می‌کنیم، فناوری به انگیزه‌ی این امید پیشرفت می‌کند که درنهایت به شادکامی ما منجر شود.

خرید کتاب شغل خوب، شغل پوچ    

در حال بارگزاری دیدگاه ها...
هیچ دیدگاهی برای این کالا نوشته نشده است.