عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
معرفی کتاب: رازهای دوبلین
«رازهای دوبلین» کتابی است نوشتهی جواد رستمزاده که نشر گلگشت آن را به چاپ رسانده است. رستم زاده که کتاب اولش (تو خداداد عزیزی هستی) در انجمن نویسندگان ورزشی تحسین و نامزد دریافت جایزهی جلال آل احمد شد، در این کتاب به مستندنگاری وقایع عجیب و ناگفتهی آن تیم رؤیایی پرداخته است. «رازهای دوبلین» روایت جذاب تیمی است که قربانی درگیریهای درون تیمی و پشت پردههای غیرفوتبالی شد. تیمی که اگرچه آرزوهای یک ملت را بر باد داد، اما در حافظهی تاریخی ایرانیها مورد احترام و دوستداشتنی باقی ماند.
بلاژویچ یک چهرهی دوستداشتنی و کاریزماتیک بود که در آن دوران، تیمی رؤیایی برای ما ساخت. تیم مهندسیشدهی او به باور بسیاری کمترین حقش صعود به جام جهانی بود. بازیکنان ما در زمان بلاژ در اوج بودند و در بهترین دوران خود در اروپا بازی میکردند. ضمن اینکه بازیکنان جدیدی هم او به تیم ملی اضافه کرد که توانستند بهخوبی بدرخشند و نشان دهند که انتخابهای پیرمرد کروات دقیق بوده است؛ اما مسیر تیم ملی خوب جلو نرفت، بهخصوص بازی منحوس با بحرین و نبرد با ایرلند که باعث شد شانس بزرگ حضور در جام جهانی را آن تیم دوستداشتنی از دست بدهد. در پلیآف و در بازی رفت در دوبلین هم مقابل آن همه بازیکن درجه یک ایرلندی که در پریمیر لیگ بازی میکردند درخشان بازی کردیم بهطوریکه اگر موقعیتهای علی کریمی گل میشد ورق برمیگشت، اما دو گل بد خوردیم و ناامید و سرخورده راهی تهران شدیم. در بازی برگشت هم انگار باورمان شده بود که شکست دادن ایرلند نشدنی و سخت شده است. اتفاقاً آن بازی حساس روز خوب بعضی از بازیکنان بهخصوص روز کریم باقری هم نبود و هرچه توپ ارسال میکرد از کنارهها یک راست به پیست دوومیدانی ختم میشد. یا علی دایی که یکی دو توپش با بدبیاری محض به ثمر ننشست تا تک گل یحیی و اشکهای او و حسرت و بغض ما تنها یادگارهای آن بازی تاریخی باشد.
بعد از همهی این سالها، بسیاری معتقدند آن تیم هجومی که شورآفرین بازی میکرد باید با بلاژویچ در جام جهانی کره و ژاپن حاضر میشد که متأسفانه پایان خوشی نداشت. درعینحال میروسلاو کنار دستش برانکو را داشت که مسیر او را با تیمی که در سال 2004 شایستهی قهرمانی در آسیا بود و به جام جهانی 2006 راه پیدا کرد ادامه داد. تیم برانکو درخشانترین تیم ملی بود که در امتداد تیم بلاژ به بلوغ و بالندگی رسید. علی کریمی بهعنوان تکنیکیترین بازیکن آسیا، مهدویکیا بهعنوان بهترین آسیایی بوندس لیگا و علی دایی در نقش گلزنی تمامعیار، از تیم برانکو، تیمی ترسناک ساخته بودند.
امروز میروسلاو بلاژویچ فوت شده و برانکو ایوانکوویچ از ایران رفته است اما خاطرات خوبی که آنها برای ما با تیمهای جذاب و دوستداشتنیشان ساختند برای همیشه در اذهان باقی مانده است.
قسمتی از کتاب رازهای دوبلین:
رونمایی از ترکیب اصلی و نهایی تیم ملی مقابل عربستان نشان داد که کرواتها در این مدت یک گوششان در بوده و گوش دیگرشان دروازه! آنها به همانهایی که اعتقاد داشتند میدان دادند و از کنار گذاشتن اسمهایی که نشان استقلال و پرسپولیس بر سینه داشتند ترسی نداشتهاند.
بازیکنان که وارد زمین میشوند استادیوم منفجر میشود. همان اول بازیکنانی مثل علی کریمی و هاشمینسب با دسته گل به سمت تماشاگران میروند تا التهاب روی سکوها را آرام کنند. مهدی هاشمینسب بهدلیل انتقال از پرسپولیس به استقلال بهعنوان یاغی ابدی حتی در بازیهای ملی هم مورد هجمه هواداران بود و این حرکت تا حدود زیادی توانست فشار را از روی این بازیکن کم کند. عربها گیجومبهوت در یک خط مستقیم وارد دیگ جوشان آزادی میشوند. فوتبال باشگاهی عربستان آن روزها هنوز در هر بازی 10 هزار تماشاگر هم ندارد و این جمعیت که در حمایت از تیم ملی ایران به استادیوم آمده حسابی آنها را به وحشت انداخته بود.
سایمون میکائیلف داور 31 ساله استرالیایی و کمکهایش میدانند که قضاوت در مقابل 110 هزار تماشاگر هیجانزده کار راحتی نیست. پس احتمالاً قرارشان این میشود که آوانتاژ ندهند و روی آفسایدها ذرهبین بگذارند. نیمه اول بدون هیچ گلی تمام میشود. ایران بهتر بازی کرده اما توپها به تور نچسبیدند. حکایت نیمه مربیان اما متفاوت است. بین دو نیمه بلاژ روی تخته، قلب دفاع عربستان را ضربدر بزرگی میزند و به هافبکها فشار میآورد که از همین نقطه توپ را به مهاجمان برسانند. آنالیزهای برانکو علاوهبر جناح چپ حریف، مدافعان میانی این تیم را پراشتباهتر نشان میدهد. کادر فنی تأکید میکند کریمی پا به توپ به تو بزند. بازیکنان که در رختکن حلقه میزنند بلاژ فریاد میزند: «حالا بروید و خفهشان کنید. حمله و حمله و حمله»
نیمه دوم با تشویقهای کر کننده تماشاگران شروع میشود. داور به شکل عجیبی همان ابتدا حرکت نیکبخت به قلب دفاع را پنالتی میگیرد.