عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
عاقلانه خرج کردن/ پول چیست و راهوروش درست خرجکردن چگونه است؟
![عاقلانه خرج کردن/ پول چیست و راهوروش درست خرجکردن چگونه است؟](/storage/attachment/202309/cropped_64fc143e04392.webp)
کتاب «عاقلانه خرج کردن»، نوشتهی دَن آریلی و جف کرایسلر، به همت انتشارات ترجمان علوم انسانی به چاپ رسیده است. چرا پول خرج کردن گاهی دردناک و گاهی لذتبخش است؟ چرا گاهی چیزی را که قبلاً گران خریدهایم دوباره با همان قیمت میخریم و احساس بدی هم پیدا نمیکنیم؟ چرا گرانتر خریدن خوراکیها در سفر برایمان راحتتر است؟ به نظرتان فرقی میکند که با کارت بانکی خرید کنیم یا با پول نقد؟
زندگی ما هر روز پیچیدهتر میشود و تصمیمهای مالیمان را نیز دشوارتر میکند. ما پول را از جنس عدد و رقم و حساب و کتاب میدانیم و تصور میکنیم بیشتر با عقل سروکار دارد، اما موقع خرجکردن که میرسد ازقضا بیشتر احساسی عمل میکنیم تا عقلانی. این رفتارهای احساسی هنگام پساندازکردن و برنامهریزیهای مالی نیز سراغمان میآید و ما را به دشمن اصلی خودمان تبدیل میکند. دن آریلی و جف کرایسلر، در این کتاب بر پایهی علم اقتصاد رفتاری و با نثری طنزآمیز و خواندنی، ریشهی بسیاری از باورهای نادرست ما دربارهی پول و پسانداز و خرج کردن را نشان میدهند و توضیح میدهند که چطور باید نگرشمان را تغییر دهیم تا بتوانیم تصمیمهای مالی عاقلانهتری بگیریم.
فکر کردن به پول نهتنها به بهتر شدن تصمیمهای مالی کمکی نمیکند، بلکه گاهی همین عمل سادهی فکر کردن به پول میتواند باعث ایجاد تغییرات عمیق و دردسرسازی در ما شود. در امریکا، پول دلیل اصلی طلاق و علت شماره یک استرس است. وقتی افراد ذهنشان درگیر مشکلات مالی است، بهوضوح بدترین عملکرد را در اشکال مختلف حل مسئله از خود بروز میدهند. مجموعهای از مطالعات نشان داده است که آدمهای پولدار، مخصوصاً زمانیکه پولدار بودنشان یادآوری میشود، در اغلب موارد نسبت به مردم عادی کمتر اخلاقی عمل میکنند. در پژوهش دیگری هم مشخص شد که صِرف دیدن تصویرِ پول باعث میشود تا افراد برای اینکه به پول بیشتری برسند دروغ بگویند. فکر کردن به پول به معنای واقعی کلمه میتواند ما را از راه به در کند.
از یک طرف پول برای زندگی شخصی، برای اقتصاد و برای جامعه مهم است و از طرف دیگر ما برای منطقی فکر کردن دربارهی پول با چالشهای زیادی مواجهیم، پس برای شفاف کردن افکارمان چه کار میتوانیم بکنیم؟ پاسخ کلیشهای به این پرسش میشود آموزش مالی یا اصطلاح دهانپُرکنتر آن میشود سواد مالی. متأسفانه درسهای مربوط به سواد مالی، مثل اینکه موقع خرید ماشین یا گرفتن وام چه کارهایی باید انجام دهیم، خیلی زود از یاد میروند و تأثیر بلندمدتی که روی اقداماتمان میگذارند نزدیک به صفر است.
این کتاب قصد ندارد سواد مالی یادمان بدهد یا به ما بگوید که هربار کیف پولمان را باز کردیم با پولمان چه کنیم. درعوض تعدادی از رایجترین اشتباهاتی را بررسی کرده که معمولاً درخصوص پول مرتکب میشویم و از آن مهمتر علت این اشتباهات مرور شده است.
نویسندگان این کتاب میگویند: «قرار است آدمهای مختلفی را به شما معرفی کنیم و ماجراهای مالیشان را با شما در میان بگذاریم. خواهیم دید که هرکدام از این افراد در شرایط مالیِ خاص چگونه عمل کردهاند؛ سپس توضیح خواهیم داد که نظر علم دربارهی تجربههای آنها چیست. بعضی از این ماجراها واقعیاند اما بعضی دیگر، مثل فیلمها، «براساس یک داستان واقعی». بعضیهایشان آدمهایی منطقی هستند و بعضیهایشان آدمهایی غیرمنطقی و بعضیهایشان هم احمق. ممکن است به نظرتان بیاید که بعضی از این افراد در قالب کلیشههای مشخصی میگنجند. علتش این است که ما روی برخی از ویژگیهای شخصیتی آنها تأکید میکنیم یا حتی آن را به شکل اغراقآمیز نشان میدهیم تا بتوانیم رفتارهای متداول مشخصی را برای شما برجسته کنیم.
این کتاب از چگونگی تفکر ما دربارهی پول و اشتباهاتی که در این زمینه انجام میدهیم پرده برمیدارد. کتاب دربارهی شکافی است که بین درکِ خودآگاه ما از سازوکارِ پول، نحوهی استفادهی ما از آن در واقعیت و نحوهی منطقی فکر کردن به پول و استفاده از آن وجود دارد و همچنین دربارهی چالشهایی است که همهی ما موقع استدلال منطقی دربارهی پول داریم و نیز دربارهی اشتباهات رایجی است که هنگام خرج کردن پول انجام میدهیم.
آیا بعد از خواندن این کتاب میتوانم پولم را عاقلانهتر خرج کنم؟ حتماً. احتمالاً. یکخرده. شاید.
قسمتی از کتاب عاقلانه خرج کردن:
طبق قانون عرضه و تقاضا، ما برای تعیین قیمت آخر یک کالا فقط باید به دو عامل توجه کنیم؛ اول ارزشی که آن کالا برای ما دارد و دوم گزینههای دیگری که برای خرج کردن پولمان داریم؛ اما در واقعیت، ما بیشازحد به قیمت فروش آن کالا توجه میکنیم، اینکه آن کالا بهطورمعمول در فروشگاهها به چه قیمتی فروخته میشود، اینکه در هتل فروخته میشود یا در فرودگاه؟ در نظر گرفتن قیمت فروش خارج از چهارچوب عرضه و تقاضاست. اما قیمت فروش، مثل سایر لنگرها، درنهایت بر مبلغی که حاضریم برای آن کالا بپردازیم تأثیر میگذارد. این امر به رابطهی دوری منجر میشود؛ ما حاضریم بابت نوشابه حدود یک دلار بپردازیم چون معمولاً نوشابه به همین قیمت فروخته میشود. اثر لنگر انداختن به همین موضوع اشاره میکند. دنیا به ما میگوید که قیمت یک نوشابه حدود یک دلار است، پس ما هم همین مبلغ را پرداخت میکنیم. همین که یک قوطی نوشابه را به قیمت یک دلار خریدیم از آن به بعد این تصمیم با ما خواهد ماند و بر نحوهی ارزشگذاری ما بر نوشابه تأثیر خواهد گذاشت. ما با این کار یک مبلغ را به عقد یک محصول درآوردهایم و آن دو در خوشی و ناخوشی کنار هم خواهند ماند تا اینکه مرگ -یا یک قوطی نوشابهی تکاندادهشده- آنها را از هم جدا کند.
عاقلانه خرج کردن را بابک حافظی ترجمه کرده و کتاب حاضر در 336 صفحهی رقعی و با جلد نرم چاپ و روانهی کتابفروشیها شده است.