جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
سینما-اقتباس: بیمار انگلیسی
یکی از شاهکارهای تاریخ سینما در ژانر عاشقانه ساخته آنتونی مینگلا و محصول سال ۱۹۹۶ سینمای امریکا. در این فیلم ۱۶۲ دقیقهای بازیگرانی چون ژولیت بینوش، رالف فاینس، ویلم دفو و لی راس به نقش آفرینی پرداختهاند. هنگامهی جنگ جهانی دوم است و جهان در تب و تاب وقایع هولناک جنگ، روز از پس روز میگذراند. خلبانی گمنام و فاقد هویت در شمال آفریقا سقوط میکند. شوک روانی ناشی از این اتفاق سببب میشود تا این خلبان نام و هویت و گذشته خود را به یاد نیاورد. او با مشخصهی "بیمار انگلیسی" به نیروهای متفین در ایتالیا سپرده میشود و سپس پرستاری به نام هانا از او در صومعهای مراقبت میکند. اما این مجروح کیست و چه گذشتهای داشته است؟ بیمار انگلیسی فیلمی است که ثابت میکند هنر سینما میتواند به چه عمقی از عشق و احساس دست یابد. یک عاشقانه حماسی و هوشمندانه که علی رغم مدت زمان طولانیاش، مخاطب را تا لحظه آخر با خود همراه میکند. فیلم از رمان درخشان مایکل اونداتیه اقتباس شده است. در سال ۱۹۹۲ اعضای هیات داوران جایزهی بوکر، رمان بیمار انگلیسی از مایکل اونداتیه را به صورت مشترک با رمان گرسنگی مقدس نوشته بری آنس ورث به عنوان برنده انتخاب کردند. حالا پس از ۲۶ سال، بیمار انگلیسی در رای گیری مردمی برای انتخاب برنده برندگان جایزه بوکر، با اختلاف زیاد نسبت به سایر آثار، برنده جایزه ویژه بوکر طلایی شد.قسمتی از کتاب:
خیانتهایی در جنگ وجود دارد که در مقایسه با خیانتهای ما در زمان صلح کودکانه است. عاشق جدیدی که عادتهای جدیدی وارد زندگی دیگری میکند. همه چیز دگرگون میشود و جلوهی تازهای مییابد. این تغییرات با جملاتی احساسی و ظریف بیان میشود در حالی که قلب تبدیل به ارگانی مشتعل و هیجانی شده است. داستان عشق دربارهی کسانی که دل از کف میدهند نیست. بلکه درباره همه کسانی است که میفهمند ساکن شهری عبوس شدهاند که نه میتوانند کسی را بخندانند یا کسی آنها را بخنداند. هر چیزی منطق و معنای خودش را از دست داده است، حتی خواب یا عادتهای با وقار اجتماعی؛ یعنی تحلیل یک انسان و گذشتهاش. اتاق سبز رنگ تقریبا تاریک شده است. هانا سرش را که بر میگرداند میفهمد گردنش در اثر سکون و بی حرکتی خشک شده و به درد آمده است. از بس که روی نوشتهها تمرکز کرده بود تا دست خط مرد را بخواند و نوشتههایش را بفهمد نوشتههایی که لابهلای نقشهها و متن کتاب نوشته شده بود. حتی لای کتاب یک برگ خشک شده کوچک مییابد که به برگهها چسبانده شده است. تاریخ بی آنکه کتاب را لمس کند یا آن را ببندد روی میز رها میکند و دور میشود. کیپ در زمین شمالی ویلا متوجه سیمهای مین بزرگی در جلوی پایش شد. پاهایش تقریبا روی سیم سبز رنگ بود. روی آن خم شد و به ناچار تابی خورد و تعادلش را از دست داد و روی زانوهایش فرود آمد و سیم را بلند کرد و زیگ زاگ آن را از میان درختان دنبال کرد. به منبع آن که رسید با کیف برزنتی بر دوش بر زمین نشست. مین او را شوکه کرده بود. روی آن را با بتن پوشانده بودند. مواد منفجره را داخل زمین کار گذاشته بودند و سطح آن را با بتون پوشانده و ساختار داخلی بمب را زیر آن مخفی کرده بودند. یک درخت عریان، چهار یارد آن طرفتر قرار داشت و درخت دیگری هم ده یارد آن سوتر بود.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...