عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
روانشناسی حماقت/ اطمینان نداشتن دیوانهتان میکند، اطمینان داشتن احمق
![روانشناسی حماقت/ اطمینان نداشتن دیوانهتان میکند، اطمینان داشتن احمق](/storage/mag/uploads/2022/02/4110752.jpg)
روانشناسی حماقت/ اطمینان نداشتن دیوانهتان میکند، اطمینان داشتن احمق
کتاب «روانشناسی حماقت»، نوشتهی ژان فرانسوا مارمیون، به همت نشر خوب به چاپ رسیده است. همه روزانه چرندیاتی میبینند، میشنوند و میخوانند. همچنین هرکداممان برای تولید، فکر، حلاجی و صحبت راجع به این چرندیات مقصریم. گاهی کودن میشویم و بیآنکه عواقبی داشته باشد مهملاتی راجع به زندگیمان میگوییم. مهم آگاهی و پشیمانی از این موضوع است، چون انسان جایزالخطاست. باید قبول کنید اشتباه کردهاید تا بخشیده شوید. همیشه هستند کسانی که ابله فرضمان کنند اما خودمان به ندرت متوجه بلاهتمان میشویم. جدا از هیاهوی حماقتی که اطرافمان را پر کرده متأسفانه صدای بلند پادشاهان حماقت، بیشعورها بیشتر به گوش میرسد. فرقی نمیکند کجا با آنها روبهرو شوید؛ چه در محل کار و چه در خانه، به حرفتان گوش نمیدهند، با یکدندگی و غرور کاذبشان آزارتان میدهند و پیشرفت میکنند. مهر و امضا دستشان میافتد و با خوشحالی روی تمام نظرات، احساسات و عزتتان با یک حرکت خط میکشند. اخلاقیاتتان را تحت فشار میگذارند و این شک را در دلتان میاندازند که ممکن است در این دنیای پست عدالتی وجود نداشته باشد. هر چقدر هم سعی کنید نمیتوانید ذرهای بهشان احساس نزدیکی کنید.
حماقت عهدی نانوشته است؛ عهدی برای خیانت احمقها به هوش و عزتنفس، خیانت به بشریت. عوضیها مانند هیولاهای کودن هستند. ممکن است سعی کنیم با آنها ارتباط بگیریم و دوست شویم اما لیاقت ندارند؛ از مرضی رنج میبرند که درمانی ندارد و چون از درمان خودداری میکنند، باور کردهاند پادشاهان یکچشم در سرزمین نابینایاناند. چه نمایش تراژدیکمدی کاملی! عجیب نیست مردم شیفتهی زامبیها هستند. تصورشان از آنها بیمغز بودن و نیاز شدید برای پایین کشیدن انسانهای زنده، شجاع و باشرف تا سطح خودشان است. با عقل جور درمیآید: احمقها مانند زامبیها میخواهند مغزتان را بخورند. دیر یا زود هم به هدفشان میرسند. بدتر اینکه گاهی میتوانند باهوش باشند یا حداقل به این امر تظاهر کنند. چنان در تبدیل اصول آموزشی به میلههای قفس تبحر دارند که میتوانند با کمال میل در مقابل چشم نویسندگان، کتابهایشان را به بهانهی ایدئولوژی یا آموزههای حکیمان بسوزانند.
اگر سعی کنید احمقی را سر عقل بیاورید یا نظرش را تغییر دهید، بازندهاید. هر زمان فکر کردید وظیفهی شماست که او را بهبود ببخشید، هر زمان فکر کردید میدانید چطور باید فکر کند به تله افتادهاید. حالا شما احمقید، سادهلوح هم هستید چون فکر میکنید از پس این چالش برمیآیید. بدتر اینکه هرچه بیشتر برای اصلاح احمقها تلاش کنید قدرتمندتر میشوند. خوششان میآید قربانیای باشند که دیگران را آزار میدهد. وقتی بخواهید بهشان خلافش را ثابت کنید اجازه میدهید با اعتقادی راسخ باور کنند قهرمانی هنجارشکناند؛ شخصی که لایق دفاع و تحسین است. بهتر است دستودلتان قبل از افتادن در چنین هچلی بلرزد: اگر سعی بر اصلاح کودنها داشته باشید شکست میخورید و آنها را قویتر و دنبالهروهایشان را تشویق میکنید. کودنها تکثیر میشوند. جنگ علیه حماقت فقط تقویتش میکند. هرچه بیشتر با احمقها مبارزه کنید، افراد بیشتری را جذب میکنند. پس چاره چیست؟
![](https://gbook.ir/storage/mag/uploads/2022/02/jlqdarbj.jpg)
قسمتی از کتاب روانشناسی حماقت:
پای قدرت که وسط باشد همهی ما نادان میشویم؛ اما برخی بیشتر از دیگران خطر میکنند. لوب پیشانی که کنترل مغز و سرکوب تناقضات را در دست دارد در بزرگسالی است که کارآمد میشود و نوجوانها زمان زیادی دارند تا انگیزهها و ضعفهایشان را بروز دهند و بیشعوربازی دربیاورند. تصلب غزی در کمین افراد تنبلی است که زندگی فرهنگی یا اجتماعی فعالی را دنبال نمیکنند و حتی اگر از آلزایمر قسر در بروند مشتی پیر خرفت میشوند؛ حتی اگر مثل ژرژ برسنس فکر کنیم ربطی به سن و سال نداره.
حماقت اهمیتی به میزان هوش افراد نمیدهد. در بین برندگان و سایر اعضای آکادمی نوبل همانقدر رایج است که در بین افراد حاضر در خیابانها. در فیلم فوقالعادهی گدار عشق من، ساختهی میشل آزاناویسوس در سال ۲۰۱۷ شاهدیم که ولفگانگ آمادئوس گدار جوان دوستداشتنی به بیشعوری پرمدعا و سرسخت تبدیل میشود. این سکانس، مه ۱۹۶۸ در ویلایی در کوت دازور اتفاق میافتد. بنیانگذار موج نوی فرانسه تصمیم به ایجاد اختلال در جشنوارهی فیلم کن میگیرد. این مدافع مردم، این انقلابی آینده، به دوستش گیر میدهد که چرا پوستش را مثل توریستهای طبقهی متوسط، برنزه کرده و برای دوستان سرگشتهاش از رؤیای سینمایی عاری از فیلمنامه، ستاره یا تصنع حرف میزند. بعد از آنکه یکی از دوستانش با نامردی میگوید «و سینمایی عاری از تماشاچی» این نابغه با باغبان ویلا جدل میکند چون با سادهدلی گفته دوست دارد روزهای تعطیل محض سرگرمی، هیجان و حواسپرتی به سینما برود.
کارلو ماریا چیپولا، اقتصاددان ایتالیایی، در اثری درخشان که در یک شب و با نامی مستعار نوشت، قوانین بنیادی حماقت انسان را توضیح میدهد و با کمک نمودار خطر شدید حماقت را نشان میدهد. احمقها شما را هم همراه خودشان نابود میکنند! تعامل بین دو فرد باهوش برای هر دو طرف مثمرثمر است. دزدها ممکن است ازتان سرقت کنند اما خطرشان کمتر از نادانهاست، چون آنها شما را همراه خودشان پایین میکشند و به وقتش زیر پایتان را خالی میکنند.
شناسایی به موقع ابلهها برای جلوگیری از فاجعه ضروری است؛ اما این عملیات بسیار خطرناک است. کریستین مورل جامعهشناس، در اثرش دربارهی فرار از تصمیمات نامعقول، سعی دارد عواقب ناشی از جهالت را خنثی کند و چند توصیهی مفید ارائه میدهد. مثلاً به جای تشکیل گروهی که باید تسلیم تصمیمات رئیس باشد، گروهی از متخصصان را تشکیل دهید که به هم احترام میگذارند؛ از رتبهبندی یا سلسلهمراتب چرخشی اجتناب کنید؛ اجازه دهید سازمخالفزنها تناقضات و پرسشگری را تقویت کنند چون باعث برانگیختن بررسیهای لازم میشود و تقلید را محدود میکند.
روانشناسی حماقت را بهنوش صابرینژاد ترجمه کرده و کتاب حاضر در ۳۲۹ صفحهی رقعی با جلد نرم چاپ و با قیمت ۸۴ هزار تومان عرضه شده است.