جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
درخواست کار/ درام پاریسی آقای نمایشنامهنویس
نمایشنامۀ درخواست کار، نوشتۀ میشل وینار، به همت نشر بیدگل به چاپ رسیده است. چگونه میتوان از تئاتر معاصر فرانسه صحبت کرد و نامی از میشل وینار به میان نیاورد؟ میشل وینار، با نام اصلی گرنبرگ، متولد ۱۹۲۷ در پاریس، امروز بیش از نود سال دارد و از نمایشنامهنویسان معاصری است که آثارش را کارگردانان بزرگی چون ویتز، پلانشن و فرانسن و لسل اجرا کردهاند و مهمتر آنکه او از معدود نمایشنامهنویسانی است که در زمان حیات خود، شاهد نمایش آثارش در کمدی فرانسز بوده است، این در حالی است که بنا به پیشۀ والدینش -پدری عتیقهفروش و مادری وکیل- سرنوشت دیگری برایش مقدر شده بود. ویناور در سال ۱۹۵۳، برای کارآموزی در امور مشاورۀ حقوقی، وارد شرکت ژیلت شد و در سال ۱۹۶۶، به مقام مدیر عاملی شعبۀ فرانسه این شرکت رسید. با این همه، این حرفه سد راهِ او، که سودایی جز نوشتن نداشت، نشد، بلکه هم به او استقلال مالی داد تا با فراغ بال و آزادانه به نوشتن و تنفس در هوای تئاتر بپردازد و هم سبب آشنایی عمیق او با مکانیسم پیچیدۀ دنیای تجارت و اقتصاد شد. همین آشنایی نیز به او این امکان را داد که در آثار خود، بر باد رفتن ارزشهای انسانی و نبرد نابرابر فرد و دنیای کار را در دنیای امروز با استادی تمام به نمایش گذارد. وینار در نمایشنامۀ درخواست کار به اوضاع و احوال مردی به نام فَژ میپردازد که در میانسالی به استعفایی تحمیلی تن داده و سه ماه است که از کار برکنار شده است. فژ در دایرۀ درگیریهای هولناک فردی، خانوادگی و اجتماعی گرفتار شده و ناامیدانه در تلاش است تا با پیدا کردن شغلی، منزلت اجتماعی خود را بازیابد و روابطش را با همسر و دختر نوجوانش سامان بخشد، اما هر چه جلوتر میرود، این دایره تنگتر میشود تا آنجا که حتی ماهیت انسانیاش به خطر میافتد. وقتی نمایشنامۀ درخواست کار برای اولینبار در سال ۱۹۷۲، در بخش تئاتر باز جشنوارۀ اوینیون اجرا شد، موجی از واکنشهای متضاد را ایجاد کرد. با اینکه سالها از شروع کار این نمایشنامهنویس میگذشت، گویی قصد داشت با این نمایشنامه مخاطب خود را تا آنجا که ممکن است متعجب و وادار به واکنش کند، مخاطبی که تا آن هنگام با چنین ساختار پیچیدهای در متن دراماتیک مواجه نشده بود. درخواست کار نمایشنامهای است در سی قطعه. انتخاب کلمۀ قطعه، که اصطلاحی است مختص موسیقی، به هیچ وجه تصادفی نیست. خود وینار در جایی گفته: «من کمکم به این نتیجه میرسم که آنچه من انجام میدهم بیش از آنکه نمایش باشد تئاتری شنیداری است، تئاتری که هنوز کارگردانی علاقهمند را نیافته تا سلسله مراتب را در هم بریزد و به بُعد شنیداری اولویت دهد.»در نمایشنامۀ درخواست کار میخوانیم:
فژ: شما کاملاً در اشتباهین. نتلی: رفته بودی مقرریت رو بگیری؟ فژ: نه، نه. نتلی: آخه امروز من به پول احتیاج دارم. فژ: پس من بد منظورم رو رسوندم، یعنی من بد توضیح دادم که شما این جوری فکر کردین. نتلی: داریم برای یکی از بچهها پول جمع میکنیم. لوئیز: به ژرمن زنگ زدم یه دکتری رو میشناسه که این کار رو میکنه. فژ: برعکس اینه. والس: ما این پروژه رو داریم چهارصد و پنجاه متر بالاتر از کورشول پیاده میکنیم. فژ: من اصولاً آدم خوشبینی هستم. این یکی از خصوصیات اصلی منه. نتلی: منم گفتم صد فرانک میبرم. فژ: اول من برنده میشم. والس: تو قلب شهرک رو باز رو به کوههای یخ یک استخر مخصوص مسابقات المپیک لوئیز: ژرمن خواست اسمش رو حتی پیش تو هم فاش نکنم. نتلی: برای پول وکیل. والس: میشه با اسکی رفت تا لب آب. فژ: آه، فوقالعادهست. نتلی:حتماً باید ببرم! لوئیز: نه اینکه از این دکترهای خلاف باشه، نه برعکس. یه آدم ایدئالیسته. بهم گفت این کار رو از روی اعتقاداتش و فقط و فقط وقتی انجام میده که عمیقاً متقاعد شده باشه. فژ: نه ضعف من از لحاظ حرفهای اینه که از حوزۀ کاملاً متفاوتی به اینجا میآم. لوئیز: برای اینکه نمیشه خطر این کار رو ندیده گرفت. نتلی: بالاخره چی پاپا. فژ: باید همه چیز رو یاد بگیرم. درخواست کار ترجمۀ زیبا خادم، در ۱۱۴ صفحۀ رقعی با جلد نرم و قیمت ۱۶ هزار تومان، چاپ و عرضه شده است.
در حال بارگزاری دیدگاه ها...