جستجوی کتاب
عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
ورود به فروشگاه
خطکشها و شقایق/ فریادهای خرمافروش برای فروش خرمالو!!!
خطکشها و شقایق شامل نوشتههای پراکندهی محمد صالح علا به همت نشر پوینده به چاپ رسیده است. صالح علا متولد سال ۱۳۳۱ و از جمله افرادی است که در چندین زمینه هنری مشغول فعالیت بوده و هست. از قصهنویسی و قصهخوانی برای رادیو گرفته تا کار در سینما و اجرای تلویزیونی و نویسندگی، ترجمه و کار ژورنالیستی. صالح علا که به گفته خودش یک روز پنجشنبه ساعت ۱۱ صبح عاشق شده! در توصیف آن روز میگوید: هوا ابری بود و همه بارانهای عالم سر من میریخت. هر طرف که میدوی شعلهورتر میگردی، چیزی به ظهر نمانده بود. تا سه شمردم و پنجره را باز کردم و ناگهان عاشق شدم. روزی که من عاشق شدم عالم توفانی شد! از محمد صالح علا پیشتر آثاری همچون کاپوچینو کیک پنیر، دست بردن زیر لباس سیب و اجازه میفرمایید گاهی خواب شما را ببینم؟ توسط نشر پوینده به چاپ رسیده بود. در بخشی از کتابِ خطکشها و شقایق میخوانیم: خرمافروش میرفت و فریاد میزد: "آآآی... خرمالو دارم." از او پرسیدند: تو که خرما میفروشی، چرا داد میزنی آی خرمالو دارم؟ خرمافروش دورهگرد گفت: "او، آنکه مشتری من است خود میداند ما چه میفروشیم!"گزیدهای از کتاب خطکشها و شقایق
واقعا هم که چه خوب است آدمی پیش پیش بداند کی، کجا، چه میفروشد که مکان، خود مقدمه نقد پدیده است. آنوقتها اغلب مردم را از نشانی محل زندگی یا کارشان میشناختند. دستکم در سالهای جوانیِ ما مهم بود که آدمی اهل کجا باشد. مثلا در سالهای نوجوانی ما خوب بود که آدمی بچهی تهران باشد. آنوقتها بچهی تهران بودن یک امتیاز مضاعف به حساب میآمد. نه تنها تهرانی بودن که حتا مهم بود آدمی بچهی کدام محلهی تهران باشد. ما اغلب دوست داشتیم بچهی بالاشهر باشیم در حالی که خانهمان دروازه دولاب بود. آن سالها خوب بود آدمی بچهی شمیران باشد، بچهی آجودانیه، الهیه، زعفرانیه باشد. اما یکباره ارزشها دیگرگون شد. ناگهان خوب شد که آدمی بچهی پایین شهر باشد. پس بخت امثال من باز شد. ما که بچهی دولاب بودیم دیگر راه میرفتیم و پز میدادیم که ما بچهی دروازه دولابیم. خطکشها و شقایق در ۲۹۶ صفحه رقعی با جلد نرم و قیمت ۳۰ هزار تومان چاپ و روانه بازار نشر شده است. برای خرید کتاب خطکشها و شقایق از فروشگاه کلیک کنید واحد خبرگزاری موسسه گسترش فرهنگ و مطالعات
در حال بارگزاری دیدگاه ها...