عنوان کتاب، مولف، مترجم یا ناشر مورد نظر خود را برای جستجو وارد کنید.
جویس در تعطیلات/ آیا نویسنده هم به تعطیلات میرود؟
کتاب «جویس در تعطیلات»، با ترجمه و تألیف احمد اخوت و به همت نشر افق، به چاپ رسیده است. اخوت میگوید: آنچه در این کتاب آمده، نوزده جستار دربارهی نویسنده و تعطیلات است. از اینها، هفت اثر ترجمه و بقیه تألیف و به قلم من است. در این کتاب، سخن از این است که آیا نویسنده هم مانند بیشتر مردم به تعطیلات میرود یا نه، نوشتن تعطیلبردار نیست. میدانیم نوشتن کاری دشوار و پرفشار است و نویسنده کارش را معمولاً بهتنهایی و در تنهایی انجام میدهد و گرچه این کار بیشتر اوقات برایش لذتبخش است، نوشتن مدام فرسوده و خستهاش میکند و به استراحت، گردش و تعطیلات نیاز دارد. نویسنده را خیلی ساده «آن که یا آنچه چیزی را مینویسد» تعریف کردهاند، کسی که کتاب، مقاله و بهویژه داستان را «به رشتهی تحریر درمیآورد». بنابراین نوشتن با نویسنده عجین و گویی جزء ذات اوست. برای مثال، رانندهی کامیون فقط وقتی از کار سالیانهاش خسته شود ممکن است ماشینش را جایی پارک کند و (اگر غم نان بگذارد و امکانش باشد) چند روزی به تعطیلات برود؛ فعلاً ماشین خاموش و رانندگی تعطیل است؛ اما نوشتن (و البته خواندن) در تعطیلات با نویسنده همراه است.
خانم سامر برنان، داستاننویس معاصر، در تاریخ ۱۱ فوریهی ۲۰۱۶، در نشریهی لیتراری هاب مقالهای خواندنی نوشت با عنوان «لباس شنا، یک مسواک و ۴۴ شماره از نشریهی نیویورکر». این مقاله دربارهی نویسندهای مانند خود برنان است که حتی وقتی به تعطیلات سالیانه میرود، انبوهی از مطالب ناخوانده را با خود میبرد که در تعطیلات بخواند و از آنها یادداشت بردارد، احتمالاً به شکل فیشهایی برای آنچه در دست نوشتن دارد یا در آینده میخواهد بنویسد. برنان میگوید همهی آنچه میخواهد با خود ببرد لباس شنا و مسواک است به همراه ۴۴ شماره از نشریه. عدد ۲ (لباس شنا و مسواک) در مقابل ۴۴ هیچ است. «البته این تظاهر نیست که ببینید منِ نویسنده حتی در تعطیلات هم کارم را تعطیل نمیکنم». نه، واقعاً نوشتن با نویسنده همراه است و این دو بدون هم معنا ندارند و اگر نوشتن را از نویسنده بگیرید، هویتش را از دست میدهد.
نویسنده به سفر رفته و در تعطیلات است. در هتل، متل یا مسافرخانه اقامت میکند و آنجا هم مینویسد. فراواناند نویسندگانی که اصلاً در هتل مینویسند و به اصطلاح «هتلنویس»اند. اینها گرچه حال و فضای سفر و تعطیلات را احساس میکنند، مشکلات مسافرت و سختیها و دلشورههای سفر را ندارند. نویسندهای ممکن است در هتل امپایر شهرستانی بنویسد که در آن زندگی میکند، پنداری در هتل امپایر نیویورک مینویسد. وصفالعیش نصفالعیش. همینجا موضوع مهم نوشتن در هتل و معانی و بیان آن مطرح میشود. مثالش همینگوی که بخش عمدهی «وداع با اسلحه» را در هتلی در هاوانا نوشت.
نویسنده به تعطیلات و سفر میرود و نه فقط در هتل و متل بلکه هرجا که پیش آید مینویسد، فرضاً در قطاری که او را به تعطیلات میبرد؛ یعنی تعطیلیاش را در خود قطار میگذراند. نوشتن در طول سفر، مثل چارلز دو آمبروسیو که دوست داشت در قطار بنویسد و جستار قطارسواری را دراینباره نوشت. روایتها و داستانهایی به اسم «قطاریه» وجود دارند.
قسمتی از کتاب جویس در تعطیلات:
سالی که بیتلها آخرین کنسرت طولانی خود را اجرا کردند، در لندن زندگی میکردم. با سه مرد دیگر در خانهای زندگی میکردیم که اجارهاش پنج پوند در هفته بود. با پاسپورت آرژانتینیام غیرممکن بود در اروپا اجازهی کار بگیرم، به همین دلیل روزگارم با فروش کمربندهای چرمی که روی آنها نقاشی میکردم میگذشت. اینها را با دورهگردی در خیابان کارنابی میفروختم و بعداً برای فروش به مغازهای میدادم به اسم مسترفیش. کارم وقتی سکه شد که رهبر گروه بیتلها، میک جَگِر، یکی از کمربندهایم را خرید و هنگام اجرای کنسرت آن را به کمر بست. زندگی دیگر هرگز مثل آن روز پرشکوه و جلال نشد.
اما ما همه بازیچهی بخت و اقبالیم. در یک حالوهوای پرهیجان، همراه دوستی در پاریس، پس از آنکه چند روزی در کافه دوفلور با قهوههای خوشمزه از خودم پذیرایی کردم، ناگهان به سرم زد حالاست که مشتریان خشمگین که بدون کمربند ماندهاند به خیابان پیکادلی هجوم آورند و سرگردان شوند. به خودم گفتم گردش بس است و وقتش رسیده که به لندن برگردی. ارزانترین راه بازگشت به لندن ترکیبی از اتوبوس، کشتی و اتوبوس بود. اواخر بعدازظهر بلیتی خریدم و راهی کاله شدم.
جویس در تعطیلات در ۳۱۰ صفحهی رقعی با جلد نرم چاپ و با قیمت ۱۵۵ هزار تومان عرضه شده است.